نویسنده خانم نسرین رهبری
وهابیت، یکی از فرق انشعابی از اسلام است که در قرن 12 هجری قمری توسط محمد بن عبدالوهاب، ابداع و به جهان اسلام معرفی شد و به قصد پیکار با سایر فرق اسلامی در مقابل آنها، قد علم کرد و حتی سایر فرق های اسلامی را رد و مورد تکفیر قرار داد. وهابیت در ذات خود، جوهرة دشمنی و مخالفت با مفاهیم اصیل قرآنی و اسامی را حفظ کرده و دشمنی آن با اسلام ناب محمدی(ص) و به خصوص تشیع، امری انکارناپذیر است. با توجه به اهمیت موضوع که این فرقه باعث انشعاب دیگری در اسام و در نتیجه، تفرقه در میان مسلمانان شده است و با توجه به تکفیر سایر فرق اسلام توسط آن و همچنین رفتار وحشیانة آن با شیعیان، شناخت این فرقه و بررسی عملکر دهای آن، نیاز عمدة جامعة جهانی و مسلمانان است.
مقدمه
وهابیت که در سال 1159ق. با توافق محمد بن عبدالوهاب و محمد بن سـعود، دو رهبر مذهبی و سیاسی آن شکل گرفت، ریشه در جریانهای مذهبی گذشته در تاریخ اسلام دارد. روحیهها، روشـها و عقاید آن، مسئله جدید و بـیسابقهای نـیست. تنها تفاوت در این است که در وضعیت مناسب جغرافیایی، اجتماعی و سیاسی سرزمین نجد، آنها بر خلاف جریانهای قبلی توانستند روی کار بیایند و دولتی مستقل تشکیل دهند. آنان، اسلام و مسلمانی را در چهاردیواری اندیشههای نازل خـود محصور کردند و خطرناکتر اینکه، تنگنظری را تدریجاً به صورت یک عقیدة دینی درآوردند. آنان آیات مربوط به مشرکان را بر مؤمنان تطبیق نمودند و به جای درافتادن و ستیزه با استکبار جهانی، چنگال قهر خـود را مـتوجه مسلمانان و به خصوص شیعیان کردند.
کشتار وسیع شیعیان حجاز، یمن و عراق، توهین به مقدسها و ائمة شیعه، تکفیر سایر مسلمانان و از جمله شیعیان، تخریب اماکن مقدس شیعه، تحقیر و کشتار شیعیان عربستان، بـرخوردهای آل سـعود با جمهوری اسلامی ایران و تهمت و مقابلة تبلیغاتی علیه تشیع، همچنین نقش عربستان در جنگ ایران و عراق و نیز کشتار خونین مکه و در نهایت، رفتار توهینآمیز حکومت عربستان با زائران خانه خدا، نمودی از دشـمنی ریـشهدار و عمیق وهابیت با تشیع است.
تقابل فیزیکی وهابیت با تشیع بعد از تسلط کامل بر عربستان
الف. تـقابل فـیزیکی وهابیت با تشیع در داخل عربستان
- شیعیان استان شرقیه
منطقه احساء و قطیف جـزء مـناطقی از شـرق عربستان است که اکثریت شیعه به آن تعلق گرفته است و بقیه شیعیان در منطقه عراق هستند.
مـنطقة شـرقیه، بـزرگترین ذخایر نفت را دارد؛ ولی در موقعیت کنونی و تسلط آلسعود بر این منطقه از عربستان، شیعیان آن در فـقر و مـحرومیت به سر میبرند. عدم توزیع این ثروت سرشار و نعمت خدادای به صورت عادلانه در نواحی شرقی بـه نـسبت دیگر مناطق، تجلی خشم و غضبی است که وهابیان نسب به شیعیان اعـمال مـیکنند.
شیعیان از برپایی مراسمهای عزاداری و شادی نیز مـحروم هـستند و حـتی حق ندارند برای خود مسجد و حسینیه بـسازند. شـیعیان عربستان، حق ورود به ادارههای دولتی را ندارند و نمیتوانند در آنها استخدام شوند (گلی زواره، 1375، ص177).
از ابتدای پیـروزی انـقلاب اسلامی ایران در سال 1979م، سیاست دولت عـربستان در بـرابر شیعیان ایـن کـشور، خـشنتر شده و بر خلاف قدرت بسیار مـحدود گـذشته، آنان مورد سرکوب شدید سیاسی و فشارهای سخت اقتصادی و فرهنگی قرار گرفتند.
در طـول سـالیان دراز حکومت آلسعود در عربستان، بارها شیعیان اسـتان شرقیه بر علیه حـکومت ظـلم و جور آنان شورش کردهاند؛ امـا هـر بار توسط ایادی وهابی مسلک به خاک و خون کشیده شده و مورد شکنجه، آزار و خـشونت آنـان قرار گرفتهاند (همان، ص188).
برخی از مـمنوعیتهایی کـه عـلیه شیعیان صورت مـیگیرد، عـبارت است از:
1. بر اساس تـعهد کـتبی که هنگام دریافت گذرنامه از شیعیان گرفته میشود؛ یک فرد شیعه، از سفر به ایران جـهت زیـارت بارگاه امام رضا(ع) و یا تحصیل در حـوزههای عـلمیه محروم اسـت.
2. ورود کـتابهای شـیعی، از جمله ادعیه، منع قـانونی دارد.
3. احداث مساجد و حسینیهها، ممنوع است و مساجد کنونی نیز غیر قانونی است و آنها را به عنوان خـانه یـا مراکز دیگر گرفتهاند.
4. اذان گفتن شـیعیان از طـریق بـلندگو، مـمنوع اسـت و از نماز خواندن شـیعیان در مـساجد اهل سنت جلوگیری میشود.
5. هیچ فرد شیعی حق ندارد وزیر، سفیر، معاون وزیر، استاندار، شهردار و حـتی مـدیر مـدرسه شود.
6. از نشر کتابهایی که توسط نویسندگان شـیعی تـألیف شـده، جـلوگیری مـیشود، هـر چند که این کتابها در حوزة مباحث دینی و مذهبی نباشند (همان، ص191-193).
- شیعیان حجاز
گروهی از شیعیان حجاز که در مدینه، سکونت دارند؛ کشاورز هستند که فقیر نیز میباشند. وهابیان نـام آنان را نخاوله گذاشتهاند تا هر چه بیشتر، ایشان را مورد تحقیر و استهزاء قرار دهند چون که از لحاظ اجتماعی در موقعیت بسیار پایینی هستند (السعید،1360، ص67).
شیعیان این منطقه بارها قیام نمودهاند و هر بـار نـیز سرکوب شدهاند؛ آن هم به بدترین و شدیدترین شکل ممکن و تنها دلیل این رفتارهای خشونتآمیز، شیعه بودن آنهاست (گلی زواره، 1375، ص174).
- تهمت و مقابله تبلیغاتی علیه تشیع
گروه وهابی در مبارزه فرهنگی– تبلیغاتی عـلیه تـشیع، ید طولایی دارد و با تمام توان خود از این اهرم استفاده میکند. برخی از اقدامهایی که توسط گروهها و سازمانهای فرهنگی وهابی صورت میگیرد، به این گـونه اسـت:
1. ایجاد مساجد و مدارس علمیه در بـیشتر کـشورهای جهان برای آموزش نیروهای کمآشنا از اسلام؛
2. اعزام مبلغان وهابی به مراکز اسلامی؛
3. استفاده تبلیغاتی در مراسم حج؛
4. توزیع کتابها و نشریههای مذهبی- تبلیغی علیه تشیع و انـقلاب اسـلامی (مسجدجامعی، 1380، ص113).
ب. تقابل فـیزیکی وهـابیت علیه تشیع در خارج از مرزهای عربستان
با وجود همه فعالیتهایی که این فرقه در داخل کشور و در زمان مراسم حج و در خارج از نجد و در سایر کشورهای اسلامی انجام داده است؛ نفوذ بسیاری در خارج از عربستان پیدا نـکرد و آنـ طور که انتظار داشتند، پذیرفته نشد. با این همه، وهابیت در تعداد معدودی از کشورها به گونه قابل توجهی گسترش پیدا کرد. از جمله در: 1. افغانستان؛ 2. پاکستان؛ 3. اندونزی؛ 4. بنگلادش؛ 5. مالی (همان، ص125).
- مقابله با جـمهوری اسـلامی ایران
پس از پیـروزی انقلاب اسلامی، استکبار جهانی، به خوبی دریافته بود که اگر تلاشهای خود را برای تقویت یا ایجاد فـرق مختلف اسلامی به منظور جلوگیری از نفوذ گسترش انقلاب اسلامی و منحرف کـردن ایـن حـرکت عظیم، متمرکز ننماید، باید در آیندة نه چندان دور، شاهد یک رستاخیز وسیع اسلامی باشد که همه موازنههای قـدرت در جـهان امروز را بر هم خواهد زد (انصاری، 1381، ص67-68).
از این لحاظ، وقوع انقلاب اسلامی، وحشتی عمیق را در دل حـکام مـرتجع مـنطقه، به ویژه عربستان ایجاد کرد؛ بنابراین، عربستان در ابتدا کوشید برای مقابله با صدور انقلاب اسـلامی از شیوههای دیپلماتیک و صلحجویانه استفاده کند (گلی زواره، 1375، ص201)؛ اما این مرحله با برگزاری اولیـن حج توسط حجاج ایـرانی، هـمراه با راهپیمایی برائت از مشرکان، جای خود را به مخالفت داد و آنها موضعگیری تند خود را بر علیه ایران در مطبوعات کشور نمایان کردند (عظیمی، 1374، ص124).
- جنگ ایران و عراق و نقش وهابیت در آن
آنتونی کردزمن،1 در کتاب درسهایی از نبردهای جـدید مینویسد: «کویت، بحرین، قطر و عربستان، دو روز قبل از آغاز حمله عراق به ایران، موافقت کردند که از نظر مالی، عراق را مورد حمایت قرار دهند». در این میان، نقش عربستان، پررنگتر به نظر میرسد؛ چرا کـه نـفت منطقه بیطرف بین عربستان و عراق در اختیار عراق قرار داده شد، با وجود اینکه قبلاً بر سر آن اختلاف داشتند. همچنین بعد از مسدود شدن شط العرب روی کشتیرانی بینالمللی، عربستان، بندر جده را به روی کـشتیهای حـامل کالا به مقصد عراق گشود. همچنین جاده زمینی عراق و عربستان به روی کامیونهای حامل مهمات و تسلیحات باز شد (گلی زواره، 1375، ص202-204).
عربستان به علاوة کمکهای مالی و نظامی خود به کشور عراق، در جـهت خـلاف سیاستهای ایران در چارچوب سازمانها و پیمانهای بینالمللی، بینالعربی و منطقهای وارد عمل شد. این اقدامهای سیاسی انجام شده توسط حامیان عراق و در رأس آنها، عربستان بر علیه ایران، باعث صدور قطعنامه و بیانیههای مختلف از مـجامع جـهانی بـر علیه ایران شد (عظیمی، 1374، ص127).
- کـشتار زوار ایـرانی در جـمعه سیاه مکه
با حضور زوار ایرانی در مراسم حج، هر لحظه بیم آن میرفت تا امواج انقلاب اسلامی، عربستان را برای یک قیام عمومی آمـاده کـند. از ایـن لحاظ، سرکوب، دستگیری و اعمال خشونت نسبت به ایـرانیان، شـدت بیشتری یافت؛ به طوری که اوج حرکت رژیم سعودی در برابر شیعیان ایران در مراسم حج سال 1407ق. بروز نمود (گلی زواره، 1375، ص198).
در روز جمعه سـیاه مـکه، در حـالی که حجاج مسلمان ایرانی و غیر ایرانی در یک تظاهرات آرام و قانونی در شـهر مکه مکرمه، شعارهای توحیدی و اعلام برائت از مشرکان سر میدادند، توسط پلیس وحشی و خونریز عربستان سعودی به خاک و خـون کـشیده شـدند (همتی، 1367، ص317).
به خاک و خون کشیده شدن مهمانان خدا در جمعة سیاه مـکه بـه دست وهابیان، نشانگر خشم فراوان دشمنان اسلام، از تأثیر عمیق حج جمهوری اسلامی ایران در بیداری و نجات مـسلمانان جـهان بـود. قطع رابطة سیاسی حجاز با ایران و جلوگیری از ورود حجاج ایرانی به مکه، در راسـتای هـمان تـرس و وحشت آمریکا و طرفدارانش بود؛ زیرا آنان سالها تلاش کردهاند تا مسلمانان، معنای واقعی حـج را درک نـکنند و حـج را تنها به عنوان اسقاط تکلیف شرعی انجام دهند (حکمت، 1367، ص13).
تجاوز آلسعود به حرم امـن الهـی و کشتار زائران بیگناه خانه خدا، به جرم اعلام برائت از آمریکا، اسرائیل و دیگر مـشرکان عـالم، چـیزی نیست که به دست فراموشی سپرده شود و نسبت به آن، بتوان چشمپوشی کرد. تاریخ، در صـفحههای خـود، این عمل ننگین سعودیان وهابی را ثبت و به نسلهای آینده منتقل خواهد کرد.
نتیجه گیری :
دشـمنی بـا مسلمانان و کافر و مشرک دانستن دینباوران و ضرب و شتم و آزار رساندن به برادران ایمانی، سیمایی زشت و هولناک از وهـابیت نـمودار ساخته است. فرقهای خرابکار و آنارشیست که شعارش تخریب، ویرانگری، تفرقهافکنی، قساوت و وحـشیگری اسـت.
مـهمتر از همه اینکه، رفتار وهابیان با شیعیان، بسیار مغرضانه و وحشیانهتر از رفتارشان با پیروان سایر فرق اسـلامی اسـت. رفـتاری که از ریشههایی کاملاً غیر منطقی و خصمانه ناشی شده است. گفتنی است کـه دشـمنی وهابیت با تشیع با وجود تغییر و تحول دیدگاههای اصلی آنها، یک موضع ثابت و همیشگی بوده اسـت. هـر چند که این دشمنی، شامل سنّیهای غیر حنبلی نیز میشود؛ اما تـضاد آنـها با تشیع، بنیادیتر و عمیقتر بوده است و ایـن مـسئله کـه متناسب با زمان و اوضاع و انگیزههای مذهبی و سـیاسی خـاص، آنان را به خصومت با شیعیان برانگیخته است؛ مسئلهای است که با سیاستهای اسـتعماری غـرب و آمریکا در منطقه و جهان اسلام نـیز گـره خورده اسـت.
فـهرست مـنابع
1. ابراهیمی، محمدحسین (1379)، تحلیلی نو بر عـقاید وهـابیان، قم: مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی.
2. ابن اثیر، عزّالدین (1382)، تاریخ الکامل، تـرجمه حـمیدرضا آژیر، ج11، تهران: انتشارات اساطیر.
3. الهامی، داود (1378)، «مـقاله وهابیت و کشتار مسلمانان»، مـجله مـکتب اسلام، ش3.
4. امین، سید محسن (1376)، تـاریخچه، نـقد و بررسی وهابیها، ترجمه سید ابراهیم سید علوی، تهران: مؤسسه انتشارات امیرکبیر.
5. انصاری لاری، مـحمدابراهیم (1381)، پیـشینه سیاسی، فکری وهابیت، قم: انـتشارات بـنیاد مـعارف اسلامی.
6. برنجکار، رضـا (1381)، آشـنایی با فرق و مذاهب اسـلامی، قـم: انتشارات مؤسسه فرهنگی طه.
7. بغدادی، عبدالقاهر (1333)، تاریخ مذاهب اسلام، ترجمه محمدجواد مشکور، تبریز: کـتابفروشی حـقیقت.
8. حکمت، علیاصغر (1367)، تجاوز آلسعود به حـرم امـن الهی، تـهران: سـازمان تـبلیغات اسلامی.
9. حلبی، علیاصغر (1371)، نـهضتهای دینی – اسلامی معاصر، تهران: انتشارات بهبهانی.
10. دکمجیان، هرایر (1372)، جنبشهای اسلامی در جهان عرب، ترجمه حمید احـمدی، تـهران: انتشارات کیهان.
11. دهقان، عزّتالله (1367)، پیدایش وهـابیت و عـقاید وهـابیان، تـهران: انـتشارات دارالکتب الاسلامیة.
12. رضـوی، سـید مرتضی (1368)، برگی از جنایات وهابیها، ترجمه علی ضیایی، تهران: مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی.
14. السعید، ناصر (1360)، خـاندان سـعودی را بـشناسیم از کـجا تـا بـه کجا، ترجمه: ابومیثم (وحید)، مؤسسه علمی– تحقیقاتی الغدیر.
15. عیسیزاده آملی، ولیالله (1383)، خوارج، تندیس فتنه، تهران: انتشارات میراث ماندگار.
16. عظیمی، رقیهالسادات (1374)، عربستان سعودی، تهران: مؤسسه چاپ و انتشارات وزارت امـور خارجه.
17. گلی زواره، غلامرضا (1375)، سرزمین وحی، سرچشمه تشیع، قم: انتشارات حضور.
18. کاشف الغطاء، محمدحسین (1377)، نگاهی به پندارهای وهابیت، ترجمه محمدحسین رحیمیان، قم: انتشارات دفتر نشر الهادی.
19. محمد، عبدالله (1370) وهابیها را این گـونه دیـدم، ترجمه میثم موسایی، تهران: مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی.
20. محمودی، عباسعلی (1372)، وهابیت مسلک ضد اسلام، تهران: نشر مطهر.
21. مرکز پژوهشهای اسلامی الغدیر (1379)، چهره واقعی وهابیت، ترجمه حبیب روحـانی، مـشهد: انتشارات آستان قدس رضوی.
22. مسجدجامعی، زهرا (1380)، نظری بر تاریخ وهابیت، تهران: انتشارات صریر دانش.
23. مشکور، محمدجواد (1976م)، تاریخ شیعه و فرقههای اسلام تا قرن چـهارم هــ.ق، تهران: انتشارات اشراقی.
24. موثقی، سـیداحمد (1378)، جـنبشهای اسلامی معاصر، تهران: انتشارات سمت.
25. همتی، همایون (1367)، نقد و تحلیلی پیرامون وهابیگری، تهران: انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی. 26.http://www.balagh.net/persian/kalam/kalamhistory/02/06/01.htm
توضیحات: نسخه ی الکترونیکی اصل کامل مقاله