انگیزه ها، اهداف و تاکتیک های غرب از سیاه نمایی علیه اسلام و ایران
از مهمترین اهداف و دلایل ایران هراسی و شیعه هراسی میتوان به جلوگیری از الگو شدن ایران اسلامی برای کشورهای منطقه و تهدید جلوه دادن مذهب تشیع ، جلوگیری از ایجاد ترتیبات امنیتی منطقه ای با مشارکت ایران و تلاش برای ایجاد تغییرات در ساختار و یا رفتار ایران و ایجاد اختلاف در جامعه اشاره کرد.
در دهه های اخیر بهخصوص پس از حوادث 11 سپتامبر 2001 میلادی رفتار آمریکاییها با مسلمانان به شدت تبعیض آمیز شده است. پس از حوادث 11 سپتامبر 700 هزار مسلمان مورد بازجویی قرار گرفتند؛ در حالی که اسلام در آمریکا پس از مسیحیت، یهودیت و بوداییسم چهارمین دین محسوب میشود. مسلمانان بیشترین پراکندگی مذهبی را در آمریکا دارند؛ اما بعد از حوادث 11 سپتامبر نفرت نسبت به مسلمانان در آمریکا افزون شد.
کشورهای غربی و در راس آنها آمریکا در بین نیروهای نظامی خود نیز بهشدت اسلام هراسی و نفرت از اسلام را ترویج میکنند.
اقدامات غربیها برای تهدید نشان دادن دین اسلام در اذهان عمومی ملتهایشان در سالهای اخیر رشد بیشتری داشته و تروریستهای تکفیری در منطقه هیزم آتش اسلام هراسی را افزون کردهاند. جریان اسلام هراسی و ایران هراسی غرب بصورت منظم و هدفمند تا حدود زیادی بر فکر و اندیشه غربیها تأثیر گذاشته است. بر اساس یک نظرسنجی تنها 37 درصد آمریکاییها دیدگاه مساعدی نسبت به اسلام دارند. طبق نظرسنجی یک مؤسسه آمریکایی، 22 درصد از آمریکاییها نمیخواهند همسایه آنها یک مسلمان باشد. طبق این نظرسنجی در سال 2011 میلادی اسلام هراسی یا آنچه که بهعنوان «ترس اغراق آمیز، نفرت و دشمنی نسبت به اسلام و مسلمانان» نامیده میشود، در دهه گذشته بهشدت رشد یافته است. بهعنوان مثال صدها نظامی در یک دوره از عملیات نظامی برای مقابله با آنچه که رادیکالیسم اسلامی می نامند، ثبتنام کردهاند و مشغول کسب آموزش در این زمینه هستند.
در واقع میتوان گفت که یکی از اهداف و انگیزههای غرب از اسلام هراسی منفور نشان دادن دین اسلام در اذهان ملتهای غربی است .
غرب با ابزار رسانه و استفاده از تروریسم رسانهای بسیاری از واقعیتها را واژگون نشان می دهد.
غرب در این جریان القایی اسلام را عامل اصلی تروریسم معرفی می کند و با این وسیله به اسلام هراسی دامن زده و علت اصلی تروریسم را نه حکومتهای دیکتاتور و استفاده ابزاری قدرتها از تروریستها در مقابل رقبا، بلکه اسلام و آموزشهای آن معرفی می کند .
در این راهبرد غرب با سوار شدن بر موج ابزار انزجار افکار عمومی جهانیان از عملیاتهای تروریستی سال 2001 میلادی و مسلمان بودن آنها، اسلام و تروریسم را در کنار یکدیگر قرار داد تا افکار عمومی ملتها را نسبت به اسلام بدبین نموده و دین مبین اسلام را منفور جلوه دهد.
در این راستا یکی از اهداف و انگیزههای غرب از اسلام هراسی جلوگیری از به چالش کشیده شدن فرهنگ لیبرال دموکراسی توسط اسلام و فرهنگ اسلامی است. در دوران دوقطبی علاوه بر مسابقات تسلیحاتی که بین شرق کمونیسم و غرب لیبرالیسم وجود داشت، دو قطب سعی داشتند تا فرهنگ دیگری را نیز مغلوب و مرعوب نمایند. با فروپاشی بلوک شرق در اوایل دهه نود میلادی، غرب بر این باور بود که دیگر هیچ فرهنگی در مقابل فرهنگ لیبرال دموکراسی توانایی مقابله ندارد . برخی نظریه پردازان این مکتب از پایان تاریخ هم سخن گفتند و بیان کردند که فرهنگ لیبرال دموکراسی بهعنوان فرهنگ نهایی بشر مورد پذیرش قرار گرفته و دیگر از سوی هیچ فرهنگی به چالش کشیده نخواهد شد. اما تحولاتی در ادامه رخ داد و برخی دیگر از نظریهپردازان غربی همانند ساموئل هانتینگتون با مطرح نمودن نظریه «برخورد تمدنها» این دیدگاه را رواج دادند که فرهنگ و تمدن اسلامی قصد به چالش کشیدن فرهنگ و تمدن غربی را دارد.
در این راستا پیروزی انقلاب اسلامی در اوایل دهه هشتاد میلادی و افزایش روز افزون نفرت از غرب در طول دهههای گذشته، سبب شکلگیری موج دیگری از بیداری اسلامی در اواخر دهه اول قرن جاری گردید . این تحول و برخی وقایع دیگر غرب را بهطور جدی به چالش کشید.
تحلیلگران سیاسی معتقدند غرب برای جلوگیری از به چالش کشیده شدن فرهنگ لیبرال دموکراسی ، اسلام را دینی ایستا، فاقد ارزشهای مشترک با سایر ادیان و طرفدار خشونت معرفی میکند . القای این نگرانی از سوی غرب که فرهنگ اسلامی از چند جهت قصد به چالش کشیدن فرهنگ لیبرال دموکراسی غرب را دارد، باعث ایجاد انگیزه بیشتر برای افزایش اسلام هراسی در بین جوامع غربی شده تا با موج اسلامخواهی مقابله و بزعم خود مانع از افزایش شمار مسلمانان در غرب شوند.
در این زمینه یکی دیگر از اهداف و انگیزههای آمریکا و غرب از دامن زدن به اسلام هراسی توجیه حضور نظامی در منطقه، ایجاد اختلاف بین کشورهای اسلامی و حفظ امنیت متحدان منطقهای خود است. حضور نظامی غرب در منطقه سابقهای طولانی دارد. پس از شکست آمریکا در ویتنام ، این تفکر رشد یافت که غرب به حضور نظامی مستقیم در مناطق حساس جهان نیاز ندارد .این دیدگاه معتقد است در هر منطقه کشور و یا کشورهایی باید به نمایندگی از غرب ، اهداف وی را پیگیری کنند .
پیش از انقلاب اسلامی ، ایران در دوره رژیم شاه در کنار عربستان سعودی در قالب دکترین دوستونی نیکسون بهعنوان ستونهای نظامی و اقتصادی امریکا در منطقه حساس خاورمیانه انتخاب شدند. اما پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، حمله رژیم صدام ایران و سپس به کویت در سال 1990 میلادی و برخی تحولات دیگر باعث گردید تا غرب مجدداً به فکر حضور مستقیم نظامی در مناطق حساس و ازجمله خاورمیانه (غرب آسیا )باشد .
در این راستا آمریکاییها برای دستیابی به حفظ برتری اقتصادی، نظامی و تکنولوژیک، بحث «جهانی شدن» و حفظ امنیت بینالمللی را بهانه قرار دادند و به منظور تأمین منافع آمریکا به مداخلهگرایی و توسعه پایگاههای نظامی در مناطق مختلف جهان روی آوردند.
گردانندگان فکری و اجرایی آمریکا در این نظریه که غالباً متشکل از لابیهای صهیونیستی میباشند، برای رسیدن به اهدافشان از هیچ عملی فروگذار نمیکنند. از اینرو میتوان با نگرشی اجمالی به سیاستهای کلان آمریکا در مواجهه با کشورهای مختلف به هدف اصلی آمریکا یعنی «رهبری بیرقیب دنیا» پی برد.
غرب با حضور مستقیم در منطقه از طرفی در صدد مهار و کنترل ایران اسلامی است .امریکا در سه دهه گذشته با حمایت از دیکتاتورهای منطقه و حامی غرب،سعی کرده است ایران را در منطقه منزوی کند. این استراتژی از طریق محدودسازی ایران شامل تحریمها و جنگ روانی علیه ایران دنبال شده است.
یکی از ابزارهای تبلیغاتی امریکا در این زمینه که به اهرم فشار علیه ایران در سطح بین المللی تبدیل شد موضوع ادعای نگرانی از برنامه هسته ای ایران بود. آمریکاییها ادعا کردند ایران برنامه ساخت بمبهای اتمی را دنبال میکند و با حمایت از گروههایی همچون حزبالله، حماس و شیعیان عراق منطقه را نا امن می کند.
نوام چامسکی نظریه پرداز آمریکایی در مصاحبه با شبکه الجزیره بهوضوح بر سیاست خصمانه آمریکا اشاره کرده است و میگوید: «مقامات آمریکایی به عربها میگویند، ایران دشمن آنان است. آمریکا تلاش میکند مانع استقلال کشورهای منطقه شود.» چامسکی ادامه داد: «سیاست آمریکا براساس منافع این کشور استوار است.» وی اذعان میکند:
«چون ایران از دستورات واشنگتن اطاعت نمیکند، از سوی آمریکا بهعنوان تهدید معرفی میشود.» وی میگوید: "ایران قرنهاست علیه هیچ کشوری اقدامی نکرده است، رژیم صهیونیستی با کمک آمریکا ظرف 30 سال، 5 بار به لبنان حمله کرد؛ در صورتی که ایران هرگز اقدامی اینگونه انجام نداده است."
یکی دیگر از علل تقابل نظام سلطه با جمهوری اسلامی ایران ؛ مخالفت تهران با طرحهای آمریکا در منطقه همچون مخالفت با مداخله نظامی امریکا به بهانه صلح و امنیت در منطقه است. مخالفت ایران با طرح های سازشکارانه ای که هدف آنها تأمین امنیت رژیم صهیونیستی و فروش تسلیحات نظامی بیشتر به کشورهای منطقه است، باعث شد تا ایران بهعنوان مهمترین مانع سیاستهای آمریکا در منطقه شناخته شود.
آمریکا ایران را مانع پیشبرد اقدامات مداخله جویانه اش در منطقه می داند و به همین جهت سعی کرده است با ادعاها و تبلیغات واهی ایران را حامی تروریسم معرفی کند تا بتواند طرحهای خود را محقق سازد.
آمریکا با این شیوه سعی دارد تا اسلامی آمریکایی را جایگزین اسلام اصیل کند . بنابراین میتوان گفت که آمریکا به دنبال دین سازی و جایگزین کردن آن با اسلام واقعی است.
"دنیل پایپس" یکی از استراتژیست های نومحافظهکار آمریکا در این باره می گوید : "هدف نهایی جنگ با تروریسم باید «مدرنیزه کردن اسلام» یا به تعبیر دیگر «دین سازی» باشد. آمریکا صرفاً در شرایطی می تواند در ثبات و آرامش قرار گیرد که جلوههایی از اسلام نوسازی شده را حمایت نماید. آنچه که در ترکیه وجود دارد را میتوان الگوی مورد حمایت آمریکا دانست".
بنابراین غرب علاوه بر دامن زدن بر اسلام هراسی و ایجاد ترس از اسلام در بین جوامع غربی به ایران هراسی و شیعه هراسی بیش از اسلام هراسی دامن میزند تا از الگو شدن ایران اسلامی برای کشورهای منطقه جلوگیری کند.
از دیدگاه برخی از نظریه پردازان غربی، از زمانی که انقلاب ایران در سال 1979 میلادی به پیروزی رسید، قدرتهای غربی و بهویژه آمریکا و انگلستان نگرش بدبینانه و مشکوکی نسبت به ایران پیدا کرده اند. آنها ایران را متهم به صدور تروریسم، حمایت از گروههای شبهنظامی میکنند و حتی جرج بوش در یکی از سخنرانی هایش ایران را محور شرارت خواند. نوام چامسکی نظریهپرداز آمریکایی معتقد است که بخش عظیمی از مخازن انرژی در خاورمیانه متمرکز بر منطقهای است که هلال شیعی نامیده میشود. وی معتقد است کنترل ایران بر این هلال، یک کابوس وحشتناک برای ایالاتمتحده آمریکاست.
"آیپک"، نهاد صهیونیستی ولابی مهم اسراییل در آمریکا در زمینه تقابل امریکا با ایران بر سه نکته کلیدی پای می فشارد که عبارتند از محدودسازی برنامه هستهای ایران؛ اعمال تحریمهای گسترده وحمایت از سیاستهای اسراییلی. آیپک برای پیشبرد این اهداف خواهان ادامه فشارهای آمریکا در این زمینه و تشدید جریان ایران هراسی است .
پژوهشگر: خلیل قلخانباز
نویسنده: جمشید امین زاده
واحد پژوهشهای کاربردی معاونت برون مرزی صدا و سیما