وبلاگ آنتی تکفیری،وبلاگی علمی علیه تفکرات سلفی ،تکفیری- تروریستی

این وبلاگ در راستای امر مقام معظم رهبری پیرامون تشکیل نهضت علمی فراگیر مقابله با تکفیر و افراط ایجاد شده است

وبلاگ آنتی تکفیری،وبلاگی علمی علیه تفکرات سلفی ،تکفیری- تروریستی

این وبلاگ در راستای امر مقام معظم رهبری پیرامون تشکیل نهضت علمی فراگیر مقابله با تکفیر و افراط ایجاد شده است

از جمله موضوعاتی که مقام معظم رهبری به مناسبت های مختلف در بیانات چند سال گذشته شان به تشریح و تبیین ابعاد آن پرداخته اند ؛موضوع تکفیر در جهان اسلام است، تا جایی که این بزرگوار نسبت به چگونگی برخورد با این پدیده شوم، رهنمودها و دستوراتی نظیر تشکیل یک حرکت علمی عظیم در برابر آن، ارائه نموده اند،
لذا با نظر به اهمیت این مساله در عصر حاضر و در راستای عمل به دستور مقام معظم رهبری نسبت به تشکیل یک نهضت علمی علیه تفکرات تکفیری ؛ بر آن شدیم تا نسبت به این عامل شوم و تفرقه انگیز و غیر اسلامی، مطالبی علمی ، متقن و معتبر را تهیه و در این وبلاگ به جهت افزایش آگاهی مسلمانان ( شیعه و سنی) ارائه نماییم.ان شالله که بتوانیم در راه مقابله با عوامل واگرا و تفرقه انگیزدر جهان اسلام از جمله تکفیری ها و نیز حفظ وحدت ،تقریب مذاهب اسلامی و شکل گیری امت واحده ی مدنظر پیامبر (ص) قدمی مطلوب برداشته باشیم.
جاوید منتظران

نویسندگان

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ابن تیمیه» ثبت شده است

۱۶ شهریور۰۱:۱۲

نقش ابن تیمیه در رشد تکفیر در عصر کنونی جهان اسلام

جهان اسلام تا سده هفتم هجری و پیش از ابن تیمیه کمتر دچار شدت تکفیر و نفی یکدیگر از سوی عالمان اسلامی بوده است. ابن تیمیه حرانی، فقیه و عالم حنبلی مذهب جهان اسلام در قرن هفتم هجری که در دوران ضعف و پراکندگی حاکمیت سیاسی جهان اسلام و همزمان با حمله سپاهیان مغول به سرزمینهای اسلامی و فتح ممالک اسلام بدست لشکر کفر، در سرزمین شام رشد یافت، با برداشت و تفسیر خاص خود از قران و احادیث، نقش بسیار مؤثری در تشدید اختلافات درونی جهان اسلام و طرد و تکفیر سایر فرقه ها و مذاهب اسلامی ایفا نمود. ضدیت با عقل و فلسفه و برداشت ظاهری از متون مقدس اسلامی در کنار برخورد خشن با همه آنهایی که مثل او نمی اندیشیدند، جهان اسلام را در اوج بحران و منازعات ناشی از حمله مغول دچار چند دستگی کرد.

با مطالعه و بررسی افکار و عقاید برخی ازگروه ها و جریانات اسلامی فعال در عرصه اندیشه و عمل سیاسی در ممالک اسلامی نظیر القاعده و داعش و سایر گروه هایی که بعد از وقایع موسوم به بهار عربی در سرزمین های اسلامی خاورمیانه و شمال افریقا در راستای کسب قدرت و اداره جامعه بر مبنای برداشت و تفسیر خود از آموزه های اسلامی و در نهایت تشکیل حکومت اسلامی مورد نظر خود فعالیت میکنند، به این نتیجه میرسیم که شباهت های زیادی بین آرا و افکار و استراتژی های این گروه ها با آرای ابن تیمیه حرانی به چشم میخورد. جزم اندیشی و تمامیت خواهی، نفی و تکفیر سایر گروه ها و فرقه های اسلامی و غیراسلامی، مبارزه خشن و انجام کشتار و عملیات غیر انسانی و برخورد خارج از عرف با بقیه، برداشت ظاهری از متون دینی، مخالفت با عقل و فلسفه، نفی تکثرگرایی و پلورالیسم، ایجاد واگرایی در سطح جوامع اسلامی، عدم تلاش برای ایجاد همگرایی بهینه و همزیستی مسالمت آمیز گروه ها و فرقه های مختلف اسلامی، مبارزه با اصول و قواعد پذیرفته شده ساختار روابط بین المللی و ... تنها بخشی از شباهت های گروه های مذکور با افکار ابن تیمیه حرانی میباشد. تأکید فراوان هر کدام از این گروه ها بر حقانیت روش و منش خود و پیوند دادن آن با آیات قرآنی و احادیث نبوی، بیش از پیش جهان اسلام را در دوران حساس کنونی گرفتار تنشها و منازعات درون گروهی کرده است، به طوری که در بیشتر کشورهای اسلامی، ناآرامی و فضای پرالتهاب آشوب و کشمکش عقیدتی و مذهبی مشاهده می شود.

 

جاوید منتظران | ۱۶ شهریور ۹۶ ، ۰۱:۱۲
۱۶ شهریور۰۱:۱۱

ابن تیمیه رهبر علی الاطلاق تکفیری ها:

یقینا رهبر تمام جریان های تکفیری ابن تیمیه است و بدون او این جریان ها، بی معناست. وی در سال 664 قمری در خانواده ای حنبلی - اصحاب حدیثی متولد شد. او در خاندانی  بزرگ شد که از قدیم مخالف فلاسفه و عرفا و صوفیان بودند و تاریخ اصحاب حدیث پر است از کشمکش های آنان با اشاعره و صوفیان. بنابراین مخالفت ابن تیمیه با آنان تازگی نداشت؛ آنچه تازگی داشت اجتهادهای جدید او بود. وی با تضییق در مفهوم سلف و تفسیر جدید از حدیث خیرالقرون، مکتب سلفیه  را تاسیس کرد.

 

 ابن تیمیه با توسعه مفهوم عبادت، بسیاری از عقاید و اعمال مسلمانان، به ویژه احترام به قبور را از مصادیق شرک دانست و فاعلانش را از مسلمانی خارج و متهم به کفر و شرک کرد. ابن تیمیه در آثارش صدها بار، بلکه هزاران بار از الفاظ تداعی کنندة تکفیر استفاده کرد. بر اساس بررسی مجموعه آثار ابن تیمیه، وی 917 بار از لفظ کافر، 892 بار از لفظ  یقتل، 829 بار از لفظ مرتد، 219 بار از لفظ یستتاب، 97 بار از لفظ حلال الدم و 97 بار از لفظ «وجب توبته و الا قتل» استفاده کرده است و اگر به صورت دستی جست وجو شود، موارد بسیار بیشتری یافت می شود.

 

 وی با حرام دانستن تقلید از ائمه اربعه و اعتقاد به انفتاح باب اجتهاد، خود را مجتهد مطلق دانست و حتی فتوا داد که تقلید از ائمه اربعه کفر و ارتداد است. همین مسئله باعث گردید که امروزه، در نگاه پیروانش، تقلید حرام باشد و مجتهدانی، مثل: اسامه بن لادن و زرقاوی ظهور کنند که از اسلام چیزی نمی دانند، اما به راحتی فتوا به کفر و قتل می دهند. در کنار حرمت تقلید، فتاوای نادرِ دیگری از ایشان صادر شد که باعث تفرقه در جهان امروز است. یکی از آن ها، جواز مقابله با غازان خان حاکم مغولِ مسلمان شده، بود که با اندیشه سیاسی اهل سنت ناسازگار است، همین فتوا امروزه مستمسک گروه های جهادی برای مقابله با حاکمان سرزمین های اسلامی و ترور مخالفان شده است. به عبارت دیگر اولین فردی که مجوز جهاد علیه حاکم مسلمان را صادر کرد، ابن تیمیه است و امروزه جهادی ها با تمسک به فتواهای جهادی ابن تیمیه به کشتار مسلمانان دست می زنند. 

جاوید منتظران | ۱۶ شهریور ۹۶ ، ۰۱:۱۱
۱۰ شهریور۱۹:۵۸

عقاید ابن تیمیه را میتوان در چهار بخش خلاصه کرد :

- نفی هر گونه تعقل در فهم معنای ظاهر کلام خدا و حمل آن بر معانی لُغوی:

در اصطلاح علم کلام، بخشی از صفات خدا را، صفات خبری می نامند، صفاتی که قرآن و حدیث از آن خبر داده و خرد آنرا درک نکرده است، مانند وجه  و   ید  و استواء بر عرش و نظائر آنها که قسمتی از آنها در قرآن، و برخی دیگر در حدیث نبوی وارد شده است به معنی شکی نیست که معانی لغوی این صفات، ملازم با جسمانی بودن خداست زیرا وجه به معنی صورت و ید دست واستوار به معنی استقرار و یا جلوس، از شؤون موجودات امکانی است، و خدای واجب الوجود، منزه از چنین معانی، میباشد، از این جهت همه طوائف اسلامی به جز گروه مجسمه با توجه به قرائنی که در سیاق آیات است، معانی خاصی برای این صفات مطرح میکنند، که با مراجعه به تفاسیر و کتاب های کلامی روشن می گردد

ولی ابن تیمیه اصرار میورزد که آنچه در قرآن و احادیث وارد شده، بر همان معانی لغوی و متداول عرفی باید حمل شود؛ بر همین اساس، قائل به جسمیّت خداوند متعال است و به صراحت بیان میکند، خداوند متعال دست، پا، صورت و... دارد .

- کاستن از مقامات پیامبر اکرم:

بخش دوم تفکر او عادی دانستن مقامات پیامبران و اولیای الهی است و اینکه آنان پس از مرگ، کوچکترین تفاوتی با افراد عادی ندارند، او در این راستا، مسائلی را مطرح میکند که همه یک هدف را تعقیب میکنند، و آن عادی جلوه دادن پیامبران، مخصوصاً پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و اولیاء بزرگ دین است. وی بر این اساس میگوید:

1. سفر برای زیارت پیامبر اکرم(ص) حرام است.

2. کیفیت زیارت پیامبر(ص) از کیفیت زیارت اهل قبور تجاوز نمیکند.

3. ساخت هر نوع پناه و سایبان بر قبور حرام میباشد.

4 . پس از درگذشت پیامبر(ص) هر گونه توسل به آن حضرت، بدعت و شرک است.

5. سوگند به پیامبر(ص) و قرآن و یا سوگند دادن خدا، به آنها شرک میباشد.

6. برگزاری مراسم جشن و شادی در تولد پیامبر(صلی الله علیه وآله) بدعت به شمار میرود.

وی با اصرار بر این عقاید، به جنگ همه میرود، و از همان زمان، و پس از آن، افکار عمومی اهل سنت بر او شورید و بارها

دستگیر و زندانی شد و ده ها کتاب بر رد اندیشه های او نوشته شد(سبحانی، 1390 : 7 - 5 .)

- انکار فضائل اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه وآله)

بخش سوم از مبانی فکری او را انکار فضائل اهل بیت پیامبر(ص) که در صحاح و مسانید اهل سنت وارد شده، تشکیل میدهد وی در کتاب خود به نام منهاج السنه احادیثی که مربوط به مناقب علی بن ابیطالب(علیه السلام) و خاندان اوست را انکار میکند و همه را مجعول میداند .

مخالفت با مذاهب و فرقه های اسلامی و غیر اسلامی

ابن تیمیه در میان مسلمین با فرقه های مختلف اهل سنت و شیعیان اصطکاک و درگیری شدیدی داشت. وی با فتاوای خود و نگارش کتاب هایی علیه عقاید اشاعره، معتزله، شافعیها، حنفیها، مالکیها، صوفیه، و توهین به سران صوفیه مثل ابن عربی، امام محمد غزالی، قشیری، ابن عریف شاذلی، جامعه اهل سنت آن دوران را به فتنه و درگیریهای شدید مذهبی مبتلا کرد. همچنین با فتوا دادن به قتل شیعیان کسروان لبنان و شرکت در لشکرکشی علیه آنان و نوشتن کتاب منهاج السنه النبویه فی نقض کلام الشیعه القدریه و توهین به عقاید شیعیان، کینه خود را  سبت به شیعیان ابراز کرد. درباره غیر مسلمانان اهل ذمه نیز دیدگاهی کاملا سختگیرانه و غیر انسانی داشت و معتقد بود آنان باید در بدترین شرایط زندگی کنند. به خاطر مواضع یاد شده، بی ادبی ها و جسارتهای ابن تیمیه به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام بیشتر علمای اهل سنت علیه وی سخن گفته و یا کتابهایی در رد افکار و عقائد باطل او نوشته اند(طبسی، 1391 : 7)

 


منبع گرد آوری :

سبحانی، جعفر،1390، بیوگرافی ابن تیمیه ، اصفهان: مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه

طبسی، نجم الدین؛ شناخت وهابیت، 1391 قم: نشر دلیل ما

جاوید منتظران | ۱۰ شهریور ۹۶ ، ۱۹:۵۸
۲۷ مرداد۰۰:۴۸

نشانه هـای افـراطی گری

یک : تعصب ورزیدن به رأی خویش : نخستین نشانه‌ از‌ نشـانه هـای افـراط گرایـی، تعصب ورزیدن به رأی خویش و بی اعتنایی به نظر دیگران است .

دو: الزام دیگران‌ بر‌ امور‌ غیر لازم: نشانه دیگر از نشانه های افراطگرایی دینی الـزام دیگران بر‌ آن‌ چـیزی‌ اسـت که خدا الزامشان نکرده است مانند الزام دیگران بر مستحبات در حد فرایض‌ و مواخذه‌ نمودن‌ بر مکروهات به اندازه محرمات.

سه : سخت گیری های بی مورد: از دیگر نشانه های افراطگرایی‌، سخت‌ گیـری هـای بی مـورد در مـوقعیت های نـامساعد زمانی و مکانی است . بطور مثال در‌ یک‌ مرکز‌ اسلامی عده ای به خاطر نمایش یک فیلم در مسجدی، دنیا را زیر و رو‌ مـیکننـد‌ و مــیگوینـد: مسجد را به سینما تبدیل کرده اند!.

چهار: درشتی و خشونت : از جمله‌ نـشانه‌ هـای‌ افـراطی گـری، درشـتی در برخـورد، خشونت در رفتار و تندی در دعوت است که بر خـلاف‌ رهنمـودهـای‌ خـدا و پیـامبراوست ؛ زیرا خداوند بـه ‌ ‌مـا امر کرده ، با اندرزهای نیکو‌ به‌ راه‌ او دعوت کنیم و به بهترین شیوه بـا مـخالفان بـه گفتگو بنشینیم .(نحل /١٢٥) 

پنجم‌ : بدگمانی‌ به‌ مردم: شخص افراطـی، نسـبت بـه دیگـران سـوءظن دارد، و بـا بـدبینی به دیگران‌ می‌ نگرد و آهسته آهسته به اتهام زنی مبادرت می نماید، عـذر دوستان و برادران خویش را نـمی پذیرد‌.

شـشم‌ : تکفیر: اوج افراطگرایی زمانی است که انسان برای دیگران ارزشی قایل نشده‌ و همگان‌ را متهم به خروج از دایره ی دین‌ مـی‌ نمایـد‌. در صـدر اسـلام خـوارج و در زمانه ی ما‌ طالبان‌ نمونه ی بارز آن هستند. (قرضاوی، ١٤٢١ق، صص ٣٥-٤٦)

2. عـلل افراطی گری وهابیت تکفیری‌

یک‌ : تبعیت کورکورانه از امویان افراطـی‌: عمـده تـرین‌ دلیـل افراطـی‌ گـری هـای‌ وهابیت‌ امروز، تبعیت کور کورانه آنان از‌ معاویه‌ و جریان اموی است ، به گونـه ای کـه می توان گفت : اقدامات مجرمانه‌ ی وهابیت‌ در روزگـار مـا، یادگار أسلاف آنهـا‌ اسـت ؛ زیرا سلف آن‌ ها‌ (معاویه و اصحاب او) اشخاصی ماننـد‌ حجـر‌ بـن عـدی را بـه جـرم دوستی با علی(ع) میکشتند وبه آن افتخار میکردند‌ وهابی های‌ امروز نیز کشـتن شـیعه را‌ واجب‌ وپاداش‌ آن را بـهشت‌ میدانند‌.

معاویه برای محو نام‌ پیامبر‌ تلاش میکرد (ابن ابی الحدید، جلد ٥، صفحه ١٣٠)، وهابیت امروز نیز نمادهای یاد آور‌ پیامبر‌(ص) و اهل بیت (ع) محو میکنند. نمونـه هـای‌ آن‌ هـر روز‌ در‌ کشورهای‌ عراق وسـوریه مـشاهده میشود‌.

معاویه و کارگذار او(مروان) برای رسیدن به هوسهای خود زنان همسردار را وادار به طلاق‌ میکردند‌ تا خودشان آنها تصاحب کننـد (الإتلیـدی‌، ج١‌، صـص‌ ٧ و ٨) وهابیـت‌ امروز‌ نیز برای رسیدن‌ به‌ طـمع هـای خـویش مـردان مسـلمان را کشـته و زنـان آنـهـا را تـصاحب مـیکنند و به غارت اموال، تخریب‌ ، تهدید‌، تـوهین‌ واتهـام کـه از نشـانه هـای افراطی گری‌ است‌ دست‌ میزنند‌.

توهین‌ و اتهام‌ سلف وهابیت به اهـل بـیت (ع) نـمونه های فراوانی دارد که به یکـی از آن ها اشاره مـیکنیم اتـلیدی از علمای أهل سنت مینویسد:

روزی عمروبن عاص ، ولید‌ بن عقبه ، عتبه بن ابـی سـفیان و مغیـره بـن شـعبه نـزد معاویه جمع شـدند و از خـواستند تـا حسن بن علی(ع) را بـه آن مجلـس احضـار کنـد! معاویه پرسید بـرای چه منظوری؟ گفتند‌: برای‌ این که به او بگـوییم پـدر تـو عثمـان را کشت (اتهام) وسرزنشش (توهین ) کنیم ! معاویه گفت : شما در برابر اسـتدلالهای مـحکم او عـاجز شده و شکست میخورید، آنها گفتند: شما‌ او‌ را جلـب کـن و از ایـن جهـت مطمئن بـاش کـه ما از عهده ی او بر میآییم ! در پی این در خواست معاویـه ، حسـن بـن‌ علی‌(ع) را احضار کرد. وقتی او‌ در‌ مجلس معاویه و یارانش حـاضر شـد، مـعاویه خطاب به حسن بن علی(ع) گفت : خواسته من نبود که شما اینـجا بـیایید، این هـا خواستند تا شما‌ را‌ به اینجا احضار کنم‌ ؛ پس‌ به حرف های اینها گوش دهـید! حـسن بـن علی(رض) گفت : حرف هایشان را بیان کنند، من میشنوم(الإتلیدی، ج١، ص٩)(١) آنها طبق طـرح قـبلی، بـه نبوبت حرف زده‌ و اتهامات‌ زیر را بر علیه امام علی(ع) مطرح کردند:

اتهام فـتنه گـری بـر امام علی(ع) توسط عمرو بن عاص(همان)(٢) قاتـل نامیـدن امـام علی(ع) توسط ولید بن عـقبه .(هـمان)(٣‌) اتهام‌ حسادت و کشتن‌ عثمـان بـه امـام علـی توسط عتبه (همان) سب و ناسزا گـفتن بـر امـام علی(ع) و تعظـیم عثمـان از سـوی‌ مغیـره (همان) (٤)

پاسخ های مناسب امام حسـن (ع) بـه أعضـای حـزب‌ امــوی‌: پـس از سـخنان نامبردگان ، حسن بن علی(ع) برخاست و پاسخ های مناسب به هریک داد کـه (در اینـجـا بـه ‌‌قسمت‌ اول آن اشاره میکنیم ) آن حضرت در پاسخ گفت : از تو شـروع مـیکـنم‌ ای‌ معاویه‌ ! آنچه گفته شد از ناحیه این افـراد نـیست بـلکه همه این حرف ها دشـنام هـای تـو‌ نسبت به ما است که از روی بغض و دشـمنی و مـخالفت تو با جد‌ ما رسول خـدا(ص) ناشی‌ میشود‌. آنگاه رو به مردم کرد و گفت : شما را به خـدا قـسم میدهم آیا کسی که به او دشنام دادند پدر من نیست که در حضور من بـه او نـاروا میگویند؟آیا او اولین‌ کسـی  نبود که ایمان آورد و به سـوی هـر دو قـبله نماز خواند در حالی که تو ای معاویـه کــافر بـودی و شرک داشتی؟ در روز بدر پرچم رسـول خـدا در دسـت پـدرم بـود‌ و پـرچم‌ مشرکین در دست تو و......(همان) (٥)

این گـونه رفـتارها از سوی اعضای حـزب معاویـه نـسـبت بــه خانـدان رســول خــدا مـصادیق روشن افراط و خروج از اعتدال به شـمار مـیرود که امروزه‌ به‌ نحو شـدیدتری از سوی جریان وهابیت نسبت به پیروان اهل بـیت پیامـبر(ص) اعمال میشود.

دو: جهل به مبانی، مـعیارها، واحکام الهی: امیر مـؤمنان عـلی(ع) می فرماید «نـادان از دوحال‌ خـارج‌ نـیست یا در کارها افراط(زیادهروی) میکند یا تفریط (کوتاهی).» (نهج البلاغه / حکمت ٧٠)(١٦) بخش مهمی از افراطیگریهای فـرقه وهـابیت تکفیری ناشی از جهل آنها بـه مـبانی، مـعیارها‌، احکام‌ و اهداف‌ اسـلامی اسـت . وهابیهای تکفیری، اهل‌ شـهادتین‌ را‌ در حـضور دیگران سر می برند در حالی که پیامبر(ص) فرموده است هر کس شهادتین بگوید مـسلمان اسـت و خون و مال و آبروی‌ او‌ محترم‌ است ، و در قـران مـی فرماید: «لاتـقولوا لمـن ألقـی‌ إلیکم‌ السلام لست مـؤمنا» (نساء/٩٤/٤) به کسی که اظهار اسلام میکنـد نگوییـد تـو مؤمن نیستی.

وهابی ها چون نـسبت‌ بـه‌ مبانی‌ و شرایط اسلام در امامت و پیشـوایی امــت مـسـلمان جـاهل هـستند، اشـخاصی‌ مانند ابوبکر البـغدادی یا زرقـاوی را به عنوان پیشوای مسلمانان یاری میدهند در حالی که آنها هیچ یک‌ از‌ شرایط‌ علمی و عملی رهبـری مسـلمانان را نـدارند و لذا بـر خـلاف تمام آموزههای‌ اسلامی‌ حکـم جـواز تجـاوز بــه زنــان مـسـلمان کـشورهای اسـلامی را صـادر میکنند و به قتل کودکـان و سـالخوردگان بـی‌ دفـاع‌ فتـوا‌ می دهند، این موارد از مصادیق روشن افراط ناشی از جهل به‌ مبـانی‌، احکـام‌ واهـداف اسلامی است .

سه : بخشی نگری به منابع دین وتـفسـیر بـه رأی متـون: عامـل دیگرافراطـیگـری‌ وهابی‌ ها‌ این است که آنها فقط به ظـاهر بخشـی از منـابع دیـن توجـه مـیکننـد و بـه‌ بخش‌ های دیگر بیاعتنا هستند، به ظاهر برخی از آیات قران رجوع میکنند، اما‌ بـه‌ سـیره‌ پیامبر(ص)، سخن وسلوک اهل بیت (ع) مشی فقهی و حقـوقی آنهـا توجـه ندارنـد. درنتیجه گرفتار‌ تفسیر‌ به رأی و برداشت های غلط و افراط و تفریط میشوند، اگر سخن و سیره اهل بیت‌ (ع) که‌ طبق‌ حـدیث ثـقلین عدل قرآن و بخشی ازمنبع دیـن هسـتند مـورد توجه قرار نگیرد موجب گمراهی وهلاکت‌ است‌ ؛چنان که عمر بارها بـا جملـه «لـو لا علی لهلک عمر» (فـخررازی‌، ج ٢١‌، ص ٢٢‌، و ابـن ابی الحدید، ج ١، ص ١٨ و ١٢، ص١٧٩) به این واقـعیت اشـاره کرده وگفته است اگر علی‌ نبود‌(یعنی‌ اگر نظرهای فقهی و تفسیرهای علی نبود ) من (گرفتار افراط شده) هلاک میشدم‌.

چهار‌: قرائت وفهم ناصواب از مـتون و آمـوزه های اسلامی: یکی دیگر از عـوامل مـؤثر در افراطی گری وهابیت‌ فهم‌ نادرست آنان از متـون وآمـوزه هـای اسـلامی اسـت ، آنهـا اسلام ، توحید، شرک، کفر‌، جهاد‌، و....را بگونه ای تفسیر میکنند که بخـش‌ عظیمـی‌ از‌ مسلمانان را نه تنها خارج از اسلام‌ بلکه‌ ضد اسـلام مــیداننـد و اقـدام بـه حـذف آنهـا می کنند ومرتکب جرم و جنایت میشوند‌.

احمد‌ الطیب رئیس جامعه الازهرمصر، در‌ کنفرانسی‌ تحت عنوان‌ «اسلام‌ و مبارزه‌ با تروریسم » در مکه مکرمه میگوید‌: فهم‌ نادرست از قرآن و سنت پیامبر اکـرم(ص) بـاعث بروز افـراط گری در میان‌ مسلمانان‌ شده است که همین افراطـی گـری باعـث‌ نپـذیرفتن نظرات و دیدگاه های دیگران‌ و کافر‌ خواندن آنـان مــی شـود (العـالم‌ /١٣٩٣‌) و همچنـین وهابی ها در اثر فهم نادرست از آموزه های اسلامی، اقـدام بـه تـخریب‌ اماکن‌ مقدسی میکنند که یادآور نام‌ و راه‌ منادیان‌ توحید و هادیان صراط‌ مستقیم‌ است چـون برمبنـای تفکـر‌ وهابیون‌، این امـاکن ‌ ‌تـاریخی و مزارها، مظاهر شرک هستند که باید از بین برده شوند.

پنج‌ : ناتوانی‌ در ایجاد تـعادل بـین افـراط وتفریط‌ : به‌ اعتقاد برخی‌ از‌ صاحب‌ نظـران، کسی به سوی‌ افراطی گری تمایل و گرایش پیدا میکند کـه نتواند بین دو جریان تفـریط و افراط تعادل برقرار‌ کند‌ (فرید العطاس، ١٣٩٣) جریان وهابیـت بــه‌ دلیـل‌ ضـعف‌ مبـانی‌ معرفتی‌ درحـوزه مـفاهیم و ضعف‌ قدرت‌ تشخیص درحوزه مصـادیق ، تـوان حرکـت در خط اعتدال را ندارد وگرفتار افـراط شـده وجـرم هـای غیـر قابـل‌ گذشـتی‌ را‌ مرتکـب  می شود، وهابیها چون در شناخت‌ مفهوم‌ توحید‌ وشـرک‌ ضـعف‌ دارنـد‌ در تشـخیص موحد و مـشرک نیز عاجز هستند و لذا موحد را به عنوان مشرک اعدام میکنند.

شش : ترس محروم شدن از دنیای باطل در پی رشد جریان اعتدال‌: انتشار گفتمان معقول پیروان اهل بیت (ع) بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مردم ایران و گسترش افکـار و اندیشه هـای شـیعه در بین سایر ملت ها، باعث شد یک احساس ترسی از حرکت‌ تشیع‌ در بین دولت های کشورهای مسلمان بوجود آید؛ زیرا آشنایی ملت ها با فرهنگ شـیعی سبب شد بسیاری در جهان اسلام به تشیع تغییر آیین دهـند. این تـحول، موجـب‌ تـرس‌ دولت های حاکم در کشورهای اسلامی بخصـوص دولـت وهـابی عربسـتان شـد. نیـز شکل گیری دولت نوری المالکی در عراق بعد از فروپاشی نظام‌ بعثی‌، عامل افزایش این ترس در‌ بین‌ دولت های کشورهای مسلمان گردید؛ زیرا بـا اسـتقرار دولت شیعی مـذهب در عراق ، عملا این کشوربعد از ایران، تبدیل بـه پایگـاه دیگـری بـرای شـیعیان‌ جهـان‌ (جریان معتدل اهل بیتی‌) شد‌ و دولت های حاکم در سایر کشورها ی جهان اسـلام بـه ویژه عربستان آن را تهدیدی برای حکومت خـود و مـحرومیت از مـوقعیـت هـای دنیـایی خویش دیدند و لذا در مـواجهه بـا شـیعه رویکرد‌ خشن‌ و خارج از اعتدال را برگزیدند تا به زعم خود موقعیت خویش را حفظ و مخالفان را سرکوب کنند. البتـه ایـن مسـأله در جریان اموی دارای سابقه اسـت کـه بـرخورد یزید بن‌ معاویه‌ باحسین بن‌ علی(ع) نمونـه روشن آن اسـت ؛ زیرا یزید بـه خاطر ترس از اقبال مردم به امـام حسـین (ع) آن‌ جنایـت فراموش نشدنی تاریخ را مرتکب شدو بعد از کشتار بزرگ‌ در‌ کربلا‌ رسـالت پیامـبر(ص) و نـزول وحی را نیز منکر شده و گفت : «لعبت هاشم بالملک فلا *** خـبـر جـاء و لا وحی ‌‌نزل‌ »(ابن طاووس، ص١٨١) فرزندان هاشم (رسول خدا) با سلطنت بازی کردنـد، و در واقع‌ نه‌ خبری‌ (از سـوی خـدا) آمـده بود و نه وحیی نازل شده!


هفت : نگاه اتهام آمیز وهابیت به دیگـر‌ جـریانهای اسلامی به ویژه شیعیان: وهابیت تکفیری با گرفتاری در دام تکفیر، همه‌ جریانهای اسـلامی بـه جـز‌ خـود‌ را مـتهم بــه انـحراف کـرده و بویژه ، تشیع را یک بدعت و خارج از دین میدانند. و تـلاش مـیکننـد این اندیشه را ترویج کنند که تـشیع سـاخته و پرداخـته فرد یهودی به نام عبدالله بـن‌ سـباء است و نیز میگویند: شیعه ها به جـای مـکه بـه کربلا میروند، سب صـحابه پیـامبر(ص)  در بین شیعه ها یک اصل است . شیعه ها به سـنگ یا خـاک سـجده مـیکـنن ، و قائـل‌ بـه‌ تحریف قران هستند و قصد دارند اسلام را از درون نابود کنند و... وهـابیها بـا این نـگاه اتهام آمیز نتیجه می گیرند که شیعه دشمن درونی اسلام است و خطر دشمن درون بـیش از‌ دشـمن‌ بـیرونی است و همه مسلمانان وظیفه دارند این دشمن خطرناک را از بین ببرند و در این راستا هرگونه خشونتی را جـایز مـی شمارند و دسـت به قتل ، تجـاوز، تخریـب ، شکنجه ، سوزاندن زنده‌ زنده‌ وسایر رفتارهای افراطی میزنند وباعث هراس مـلت هــا از اسلام و مسلمانان میشوند. این اتهامات بی اساس درآثار مکتوب سلف آنها نمونه هـای فـراوان دارد، ابـن تیمیه در کتاب منهاج‌ السنه‌ که‌ در رد برکتاب مفتاح الکرامه‌ علامه‌ حلی‌ نوشته است بیش از بیست اتـهام بـرای شـیعه ذکر میکند وشیعه را بدتر از یهود ونصاری میشمارد و میگوید: همیشه باید شمشیر‌ بـالای‌ سـر‌ آنها باشد. (ابن تیمه ، ج١، ص ٩ تا ٢٦)

 هشت‌ : تأثیرگذاری‌ دولت های استعمارگروسران قـدرت طلـب در تصـمیم هـای وهابیت : هـمواره در طـول تاریخ بشر، بدنه جریانهای افراطی و متعصب را‌ افراد‌ ناآگـاه‌ و متحجر تشکیل دادهاند ودر أثـر هـمین ناآگاهی، معمولا توسط اسـتعمار‌ گـران وسـران قـدرت طـلب دولت هـا مورد سوء استفاده قرار گرفته و بـه تـنـدروی و خـشـونت کشـیده شده اند؛ چنان‌ که‌ هم‌ اکنون بدنه ی جریان وهابیت وحتـی رهبـران آنـهـا مــورد سـوء استفاده دولت‌ های‌ اسـتعماری غـرب، رژیم صهیونیستی و بـرخی ازدولت هـای کـشورهـای اسلامی عرب مانند دولت عربستان و سران قـدرت طـلب‌ غیر‌ عرب‌ مانند اردوغان رئیس دولت کشور ترکیه قرارگرفته و به نام دین به هر‌ گـونه‌ عـمل‌ خشن ، افراطـی وخـارج از اعتدال اقدام مـیکنند. چنان که احمد الطـیب مـیگوید: داعش ساخته‌ استعمارگران‌ است‌ .

بـه گـزارش اویس به نقل از العالم ، "احمـد الطیـب " کـه امـروز (دوشـنبه ١٣٩٣/٦/١٧‌) میزبان‌ "سعود الفیصل " وزیر خارجه عـربستان بـود، با اشاره به داعش و سـایر گـروههـای تـروریستی‌ بیان‌ داشت‌ :این گـروههای تـروریستی با هر نـام و بــا حـمایـت هرکسـی کـه تشکیل شده باشند، ساخته‌ دست‌ استعمار هستند و در خدمت طرح صهیونیست هـا بــه مـنظور تخریب کشورهای عربی- اسلامی‌ قرار‌ دارنـد‌.وی افـزود: شاهد مـا بـر ایـن مــدعا، کوتاهی آمریکا در مبارزه بـا این گروه هاست‌ ؛ در‌ حالی که ایالات متحده در سال ٢٠٠٣ به سرعت به عراق حمله‌ کرد‌ و ارتش‌ این کشور را از بـین بـرد. (العالم ، ١٣٩٣)

و رهبر معظم انقلاب دراین زمینه مـیفرماید:

این جـریان‌ تـکفیر‌ اگـرچه تازه نیست و سـابقه ی تـاریخی دارد، لکن چند سالی اسـت که با‌ نقشه‌ های استکبار و با پول برخی از دولت های منطقه و با طراحی و نـقشـه کـشـی ســرویس هـای جاسوسـی‌ کشـورهای‌ اسـتعماری - مثـل آمریکـا و انـگلـیس و رژیــم صـهیونیستی - تـجدید حـیات کـرده اسـت و قوت گرفته‌ است‌ . (بیانات رهبری، ٤/ /١٣٩٣٩) یـک نکتـه ی غیرقابـل انکـاری‌ وجـود‌ دارد‌، و آن ایـن اسـت کـه جریـان تکفیـر و حکومتهایی‌ که‌ پشتیبان و حامی آن هستند، کاملا در جهت نیات استکبار و صهیونیسـم دارند حرکت میکنند‌؛ کـار‌ آنها در جهت هدفهای آمریکا‌ و دولتهای‌ استعماری اروپا‌ و رژیم‌ اشغالگر‌ صهیونیستی است ؛ شواهدی این معنا را‌ قطعی‌ میکند. جریان تکفیر ظاهر اسلامی دارد اما عملا در خدمت جریانهای استعماری‌ و اسـتکباری‌ و سیاسـی بزرگـی است که علیه دنـیای‌ اسـلام دارند کار میکنند‌ (همان‌)

 

جاوید منتظران | ۲۷ مرداد ۹۶ ، ۰۰:۴۸
۲۵ مرداد۰۰:۴۶

ریـشه‌های فـکری وهـابیت

جریان وهابیت، ریشه در‌ جریان‌های‌ مذهبی گذشته در تاریخ اسلام دارد. روحیه‌ها، روش‌ها و عقاید آن، مسئله جدید و بی‌سابقه‌ای نیست. تنها تـفاوت ‌ ‌در ایـن است که در وضعیت مناسب جغرافیایی، اجتماعی و سیاسی نجد، آنها بر‌ خلاف‌ جریان‌های‌ قـبلی تـوانستند روی کـار بیایند‌ و دولتی‌ مستقل‌ تشکیل دهند. این جریان، از نظر روحیه‌ها و خط‌مشی‌ها، بسیار شبیه جریان خوارج صـدر اسلام بود؛ هر چند که در ظاهر با‌ آن‌ مخالفت‌ می‌کرد.

1. خوارج

خوارج کـه به عنوان یک فـرقة‌ مـذهبی‌ و گروه سیاسی مشخص، با طرز فکر مخصوص، دست به فعالیت زدند؛ در ابتدا یک فرقه یاغی و سرکش بودند و به‌ همین‌ دلیل‌، خوارج نامیده شدند، ولی کم‌کم برای خود، اصول و عقایدی‌ تنظیم کـردند و حزبی که در ابتدا فقط رنگ سیاسی داشت؛ به تدریج به صورت یک فرقه مذهبی د‌رآمد‌ و رنگ‌ مذهب‌ به خود گرفت (همتی، 1367، ص95-98). خوارج، مردمی تنگ‌نظر و کوته‌بین‌ بودند‌ که در افقی بسیار پایین فـکر مـی‌کردند. آنان اسلام و مسلمانی را در چهاردیواری اندیشه‌های نازل خود‌ محصور‌ کرده‌ بودند و خطرناک‌تر اینکه تنگ‌نظری را کم‌کم به صورت یک عقیده دینی درآوردند‌ (عیسی‌زاده‌ آملی‌، 1383، ص29).

شباهت‌های وهابیان با خوارج

1. خوارج، به ظاهر مـقدس بـودند و نسبت به نماز‌ و تلاوت‌ قرآن‌، زیاد تلاش می‌کردند؛ حتی از زیادی سجده، پیشانی آنها پینه بسته بود. وهابیان نیز‌ این‌ گونه هستند و به ظاهر، تعصّب در دین دارند؛ ولی راه خطا را می‌پیمایند‌ تـا‌ آنـجا‌ که از تلگراف که حکم شرعی آن معلوم نیست، استفاده نمی‌کنند.

2. خوارج جز خود‌، همه‌ مسلمانان را کافر می‌دانستند. وهابیان نیز سایر مسلمانان را مشرک می‌دانند و خون، مال‌ و ناموس‌ آنها‌ را حلال می‌شمارند و سـایر کـشورهای اسـلامی را سرزمین کفر معرفی می‌کنند.

3. خـوارج آیـات قـرآن را‌ که‌ دربارة کفار نازل شده بود، بر مسلمانان و مؤمنان، تطبیق می‌کردند. وهابیان نیز‌ این‌ گونه‌ هستند و آیات مربوط به مشکران را بـر مـؤمنان تـطبیق می‌کنند.

همچنان که خوارج، مسلمانان را‌ می‌کشتند‌، ولی‌ بـت‌پرستان و مـشکران از شرّ آنها در امان بودند؛ وهابی‌ها نیز همین عمل‌ را‌ انجام می‌دهند. در هیچ تاریخی نقل نشده است که وهابیان با کـفار، جـنگ کـرده باشند. آنان‌ هر‌ چه کشته‌اند، از مسلمانان بوده است (امین، 1376، ص83-90).

2. اصـحاب حدیث‌ و رأی‌

جریان دیگری که وهابیان از نظر آراء‌ و عقاید‌ مذهبی‌ از آن متأثرند؛ جریان «اهل حدیث» است‌ (موثقی‌، 1378، ص156). گروهی از اهل سـنت، تـنها بـر ظواهر قرآن و حدیث، تکیه می‌کردند‌ و عقل‌ را به طور مطلق انکار‌ مـی‌نمودند‌. ایـنها به‌ «اهل‌ الحدیث‌» مشهور شدند (برنجکار، 1381، ص12). گروهی‌ دیگر‌ که در یافتن حکم شرعی، علاوه بر قرآن و سـنت، از عـقل نـیز‌ به‌ گسترده‌ترین معنای آن استفاده می‌کردند؛ «اصحاب‌ رأی» خوانده شدند و قیاس‌ را‌ در فقه معتبر دانـستند (هـمان‌، ص120‌). در الفـرق بین الفرق نیز درباره اهل رأی چنین آمده است: «اصحاب رأی‌ اهل‌ عراق و یاران ابـوحنیفه بـودند و آنـان‌ را‌ از‌ این رو، اصحاب‌ رأی‌ می‌خواندند که توجه آنها‌ به‌ تحصیل وجهی از قیاس و معنای مستنبط از احـکام و اسـاس حوادث بر آنهاست و چه بسا‌ قیاس‌ جلی را بر اخبار مقدم بدارند‌» (بغدادی‌، 1333، ص329‌).

3. احـمد‌ بـن‌ حـنبل

از عمده‌ترین پیروان‌ مکتب اهل حدیث، احمد بن حنبل است. او از امامان مذاهب چها‌رگانه اهل سـنت و جـماعت‌ است‌ که افکارش، یکی از مهم‌ترین منابع‌ فکری‌ و مذهبی‌ محمد‌ بن‌ عبدالوهاب بود؛ بـه‌ طـوری‌ کـه وهابیان از نظر مذهب، جزء حنبلی‌ها هستند (موثقی، 1378، ص158). ابن حنبل، از بزرگ‌ترین شاگردان‌ شافعی‌ بود‌ که از مـذهب وی کـناره‌گیری کرد و خود‌، مذهب‌ جدیدی‌ ایجاد‌ کرد‌ (مشکور‌، 1976، ص20). او از عقل و رأی بیزاری جست و در استناد بـه حـدیث – هـر چند ضعیف– تا آنجا مبالغه کرد که گروهی از بزرگان، او را از ائمه‌ حدیث و نه از فقها شمرده‌اند (هـمان، ص158).

4. بـربهاری

ابـومحمد بربهاری، متوفی 329ق. متکلم مشهور حنبلی است که در بغداد درگذشت (حلبی، 1371، ص129). با نـگاهی اجـمالی به عقاید وی می‌بینیم‌ که‌ بسیاری از عقاید این فرد، بعداً عقاید ابن تیمیه و سپس محمد بن عـبدالوهاب را تـشکیل داد (مسجد جامعی، 1380، ص9). او فعالیت بسیار نیرومندی بر ضدّ معتزله و شیعه آغاز کرد‌ کـه‌ حـتی گاهی از سوی دستگاه حاکم به داشتن جـاه‌طلبی سـیاسی مـتهم می‌شد (همان).

عقیده بربهاری بر این بـود کـه مسلمانان را به بازگشت‌ به‌ روزگار سه خلیفه اول دعوت‌ کند‌. او همچنین نوحه‌گری و مرثیه‌خوانی بـر امـام حسین(ع) و زیارت آن حضرت در کربلا را مـنع کـرد، دستور کـشتن نـوحه‌گران را داد و شـیعیان اهل بیت پیامبر‌(ص) را‌ به کفر و ضـلالت مـنتسب‌ کرد‌. او همچنین برای خداوند، شبیه و مانند قائل بود (همان، ص129-131).

نویسندة کتاب الکـامل فـی التاریخ، در بیان رویدادهای سال 321ق، بربهاری را عـامل شورش حنبلبی‌ها در بغداد مـعرفی مـی‌کند‌. در‌ نهایت، وی دستگیر و زندانی می‌شود (ابـن اثـیر، 1382، ص32-48).

5. ابن تیمیه

اگر چه مذهب وهابی در قرن 12 و در زمان محمد بن عبدالوهاب پدیدار شـد؛ ولی ریـشة اصلی این‌ مذهب‌ به قـرن‌ 7 هـجری قـمری و به زمان احـمد بـن تیمیه و شاگرد او، ابن قـیّم جـوزیه و مانند آنها می‌رسد (امین، 1376‌، ص8). گفته‌اند وی حافظه و نبوغ خوبی داشته است. استعداد و ذوق بسیار سبب‌ شـد‌ کـه‌ ابن تیمیه در طی مراحل تحصیل بـا مـشکلات و مسائل فـکری بـسیاری رو بـه رو شود و چون با ‌‌رأیـ‌ و نظر استادان اقناع نمی‌شد، کم‌کم به عقایدی رسید که عکس‌العمل علماء و فقهای آن‌ روزگار‌ را‌ بـه دنـبال داشت (ابراهیمی، 1379، ص54–57). ابن تیمیه، مانند حـنابله، عـلم کـلام را مـردود‌ دانـست و متکلمان را اهل بـدعت مـعرفی کرد (برنجکار، 1381، ص142) و به طور کلی‌، هر گونه عقل‌گرایی را‌ محکوم‌ کرد؛ به طوری که حتی فتوای جـواز کـتک‌زدن مـتکلمان را صادر کرد. او همچنین نسبت به صحابة پیـامبر(ص) مـثل عـمر بـن خـطاب و عـلی بن ابیطالب(ع) نیز اعتراض نمود (دهقان، 1367، ص31‌-29).

ابن تیمیه به همة مذاهب اسلامی انتقاد داشت و کتاب‌هایی علیه این مذهب‌ها نوشت. برخی او را بدعت‌گذار و برخی دیگر کافر دانسته‌اند. یکی از تـألیف‌های مشهور او، کتاب منهاج السنة النبویه‌ فی‌ الرد علی الشیعة القدریة در ردّ کتاب منهاج الکرامة فی الامامة علامه حلی است. سراسر این کتاب، انکار مسلمات و تکفیر مسلمان و بی‌حرمتی به اهل بیت پیامبر(ص) اسـت. البـته این کتاب‌ ابن‌ تیمیه، پایه و اساس اعتقادهای وهابیان است (حلبی، 1371، ص92).

پیروان فکری ابن تیمیه، یعنی وهابی‌ها نیز به مانند خود او، دشمن درجه یک شیعیان و تشیع هستند. چنانچه محمد بـن‌ عـبدالوهاب‌ به پیروی از ابن تیمیه، کتاب جداگانه‌ای در رد تشیع نگاشته و آن را الرد علی الرافضه نام نهاده و شیعیان را مشرک خوانده است (همتی، 1367، ص116)


منابع 

همتی‌، همایون‌ (1367)، نقد و تحلیلی پیرامون وهابی‌گری، تهران‌: انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی‌. 

دهقان، عزّت‌الله (1367)، پیدایش‌ وهـابیت‌ و عـقاید وهـابیان، تـهران: انـتشارات دارالکتب الاسلامیة.

 حلبی، علی‌اصغر (1371)، نـهضت‌های دینی – اسلامی معاصر، تهران: انتشارات بهبهانی.

برنجکار، رضـا (1381)، آشـنایی با‌ فرق‌ و مذاهب اسـلامی، قـم: انتشارات مؤسسه فرهنگی طه.

 امین، سید محسن (1376‌)، تـاریخچه، نـقد و بررسی وهابی‌ها، ترجمه سید ابراهیم سید علوی، تهران: مؤسسه انتشارات امیرکبیر.

بغدادی، عبدالقاهر (1333)، تاریخ مذاهب اسلام، ترجمه محمدجواد مشکور‌، تبریز‌: کـتاب‌فروشی‌ حـقیقت.

عیسی‌زاده آملی، ولی‌الله (1383‌)، خوارج‌، تندیس فتنه، تهران: انتشارات میراث ماندگار.

موثقی، سـیداحمد (1378)، جـنبش‌های اسلامی معاصر، تهران: انتشارات سمت.

جاوید منتظران | ۲۵ مرداد ۹۶ ، ۰۰:۴۶
۲۰ مرداد۰۳:۴۱

بحرانها و مناقشات ژئوپلیتیکی که در سالیان اخیر بسیاری از مناطق جهان اسلام را در بر گرفته است، از یک سو سبب از هم پاشیدگی قدرت دولتهای مرکزی در تعدادی از شوراهای اسلامی شده است و از سوی دیگر، زمینه را برای تقویت گروههای قومی ومذهبیِ به حاشیه رانده شده در این کشورها فراهم نموده است. در این میان، بسیاری از فرقه های دینی جهان اهل سنت در دوران  بعد از وقایع معروف به بهار عربی در راستای دستیابی به قدرت و پیاده نمودن الگوی حکمرانی مورد نظر خود و شکل دادن به جامعه  اسلامی مطلوب بر پایه برداشت خود از آیات قرآنی و احادیث نبوی، شروع به تجدید قوا و آغاز مبارزات نظامی و غیر نظامی در بسیاری از سرزمینهای اسلامی نمودند. مطالعه تفکرات، اعتقادات، اندیشه ها و استراتژی های بسیاری از گروهها و فرقه های مروج افراط گرایی در جهان اسلام نشان می دهد که قرابت فکری و عقیدتی بسیاری میان آنها با آرا و اندیشه های احمد بن عبدالحلیم بن تیمیه حرانی فقیه برجسته حنبلی در قرون هفتم و هشتم هجری وجود دارد. بر این اساس، این تحقیق با رویکردی تحلیلی-توصیفی و استفاده از منابع و اسناد معتبر کتابخانه ای درصدد ریشه یابی جریان افراط گرایی گروههای اسلامی معاصر در آرا و اندیشه های ابن تیمیه می باشد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که اعتقاداتی همچون عدم دگرپذیری، عدم تساهل، تعصبات افراطی، برداشت ظاهری از متون اسلامی و تکفیر نمودن پیروان سایر مذاهب و فرقه های اسلامی اعم از شیعه و سنی از وجوه مشترک برخی از جریانات افراطی کنونی جهان اسلام با آرای ابن تیمیه حرانی می باشد.

دریافت

توضیحات: نسخه ی الکترونیکی اصل کامل مقاله 

 

جاوید منتظران | ۲۰ مرداد ۹۶ ، ۰۳:۴۱
۲۰ مرداد۰۳:۱۶

ابن تیمیه یکی از علمای مهم اهل سنت است که از وی به عنوان شیخ الاسلام تعبیر میشود و دیدگاه هایش مورد توجه اهل سنت و بویژه طرفداران تفکر سلفی است. امروزه جریانهای تکفیری به نظرات وی استناد کرده و دست به کشتار و قتل و غارت میزنند. مقاله پیش رو کوشیده است تا با مروری بر آثار ابن تیمیه ظرفیت هایی را از فقه وی

کشف کند که با استفاده از آن، بتوان جلوی رشد تفکرات تکفیری را گرفت و یا حداقل آنان را از این جهت خلع سلاح نمود. در آثار ابن تیمیه سه نکته وجود دارد که میتواند به عنوان ظرفیت مورد توجه قرار بگیرد. این سه عبارتند از: طرح قاعده احترام مال و جان مسلمان، تفکیک میان تکفیر مطلق و معین و توجه به موانع تکفیر. این سه ظرفیت در این نوشتار با توجه به آثار ابن تیمیه بررسی شده است.

دریافت

توضیحات: نسخه ی الکترونیکی اصل کامل مقاله 

جاوید منتظران | ۲۰ مرداد ۹۶ ، ۰۳:۱۶
۱۷ مرداد۰۴:۱۸

پیشینة و ریشه ی  تکفیر در جهان اسلام، به صدر اسلام باز میگردد. برخی حوادث مهم تاریخ اسلام به سبب تکفیر روی داده، همچنان که برخی رخدادهای سیاسی و اجتماعی زمینة تکفیر را فراهم آورده است. از جمله رویدادهای مهم دوران پس از رحلت پیامبر اکرم، جنگهای رِدّه در زمان ابوبکر بود که در این جنگها دستگاه خلافت معارضانِ خود را کافر و خارج از دین خواند. دربارة اینکه واقعاً تمامی یا بعضی از کسانی که در آن دوره تکفیر شدهاند، از دیدگاه فقه اسلامی کافرند یا خیر، تردید جدّی وجود دارد و برخی گزارشهای تاریخی تردیدهای بسیار در این باره، حتی تردید افراد نزدیک به خلیفه، را نشان میدهد. بنا بر برخی منابع تاریخی، عواملی مانند ندادن زکات و نپذیرفتن اصل خلافت یا در نظر گرفتن کسانی دیگر برای این مقام، در انتساب کفر به اهل  رِدّه یا دست کم دسته هایی از آنان نقش مهمی داشته است (زیودار،  1394 : 6 )
اما آنچه که امروزه تحت عنوان جریانات تکفیری شکل گرفته ریشه در نوعی تفکر در نزد برخی مذاهب اسلامی دارد که تحت عنوان سلفیه شناخته می شود. سلفیه که پدیدهای سخت و خشونتگرا است، مدعی انحصارطلبانه مسلمانی بوده و همه را جز خود مشرک میخواند. امروزه مهمترین و موثرترین مبنای کلامی سلفیان جدید، الهام گرفتن از سلفیان گذشته و توسعه معنایی و مصداقی کفر است. آنها به قدری دایره کفر را گسترده اند که هر کسی غیر از خودشان را در بر میگیرد. علت و منشأ این اختلاف نظر میتواند بعنوان مرحله نخستین در سیر تحول تاریخی بحث توحید و شرک و بدعت مطرح شود.به همین خاطر بسیاری از گروه های فکری سیاسی متعلق به این طرز تفکر را با عنوان تکفیری معرفی میکنند.

در حوزه نظری، اندیشه تکفیری در چند قرن گذشته، ریشه در دیدگاههای ابن تیمیه دارد و وهابیت و دیگر گروههای تکفیری، دیدگاه تکفیری خود را از ابن تیمیه گرفته اند. از این رو، برای فهم دیدگاه تکفیری وهابیان، باید ابن تیمیه را نقطه عزیمت قرارداد.

حافظ وَهبْة ( 1378 ه.ق) از نویسندگان وهابى، آراء و پندارهاى ابن تیمیه را در چهار مسئله خلاصه نموده است :

1 بازگشت به کتاب خدا و سنت پیامبر(ص) و پیروى سَلَف صالح (صحابه و تابعین) در فهمیدن آیات و روایات مربوط به توحید و صفات خدا و دورى کردن از راه و روش فلاسفه، متکلمان و صوفیان. 

2  مبارزه و جنگ با بدعتها و منکرات، به ویژه با چیزهایى که موجب شرک مىباشد مانند: دست گذاشتن بر قبر و اقامه نماز در نزد قبور و حاجت خواستن از مردگان در گور و... .

 3  مبالغه نکردن و غلّو نکردن درباره مقام پیامبر(ص).

 4 اعتقاد به اینکه بابِ اجتهاد باز است... که ابن تیمیه در طول زندگانى خودش در راه آن ها تلاش و فعالیت نمود و بعدها محمدبن عبدالوهاب (مؤسس فرقه وهابىها) دعوتش را در نجد، بر اساس آن شروع نمود .(زیودار،1394 : 28 .)

منابع:

زیودار، جواد ( 1394 )، تأثیر جریانات تکفیری در خاورمیانه بر امنیت ملی (بعد سیاسی) جمهوری اسلامی ایران، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد خرم آباد، به راهنمایی علی امیری

جاوید منتظران | ۱۷ مرداد ۹۶ ، ۰۴:۱۸