وبلاگ آنتی تکفیری،وبلاگی علمی علیه تفکرات سلفی ،تکفیری- تروریستی

این وبلاگ در راستای امر مقام معظم رهبری پیرامون تشکیل نهضت علمی فراگیر مقابله با تکفیر و افراط ایجاد شده است

وبلاگ آنتی تکفیری،وبلاگی علمی علیه تفکرات سلفی ،تکفیری- تروریستی

این وبلاگ در راستای امر مقام معظم رهبری پیرامون تشکیل نهضت علمی فراگیر مقابله با تکفیر و افراط ایجاد شده است

از جمله موضوعاتی که مقام معظم رهبری به مناسبت های مختلف در بیانات چند سال گذشته شان به تشریح و تبیین ابعاد آن پرداخته اند ؛موضوع تکفیر در جهان اسلام است، تا جایی که این بزرگوار نسبت به چگونگی برخورد با این پدیده شوم، رهنمودها و دستوراتی نظیر تشکیل یک حرکت علمی عظیم در برابر آن، ارائه نموده اند،
لذا با نظر به اهمیت این مساله در عصر حاضر و در راستای عمل به دستور مقام معظم رهبری نسبت به تشکیل یک نهضت علمی علیه تفکرات تکفیری ؛ بر آن شدیم تا نسبت به این عامل شوم و تفرقه انگیز و غیر اسلامی، مطالبی علمی ، متقن و معتبر را تهیه و در این وبلاگ به جهت افزایش آگاهی مسلمانان ( شیعه و سنی) ارائه نماییم.ان شالله که بتوانیم در راه مقابله با عوامل واگرا و تفرقه انگیزدر جهان اسلام از جمله تکفیری ها و نیز حفظ وحدت ،تقریب مذاهب اسلامی و شکل گیری امت واحده ی مدنظر پیامبر (ص) قدمی مطلوب برداشته باشیم.
جاوید منتظران

نویسندگان

۳ مطلب در آبان ۱۳۹۶ ثبت شده است

۲۶ آبان۱۸:۴۶

گونه‌ شناسی‌ سلفی گری

سلفی گری و تروریسم‌ تکفیری‌ مفاهیمی‌ هـستند کـه نسبت‌ میان‌ آنها عام و خاص مـطلق‌ است‌ ، به این معنی کـه سـلفی گری مفهومی وسیع و شامل طـیف هـا و جریان های مختلف‌ اعتقادی‌ و سیاسی می شود که مکتب تروریسم‌ تکفیری‌ یکی از‌ مـصادیق‌ آن است . هرچند سلفی گری‌ اصـول و مـبانی عـام دارد، از نظر اعتقادی و از نـظر سـیاسی ، تفاوت های اساسی مـیان مـصداق‌ های‌ آن دیده می شود. نقطه آغازین‌ اندیشۀ‌ سلفی‌ گری‌ در‌ بدعتی ریشه دارد‌ که‌ ابن تیمیه در قـرن هـفتم ایجاد کرد. وی برخلاف علمای اسلام ، بـه مـفهوم پردازی واژه سلف‌ پرداخـت‌ و آن‌ را در مـعنایی به کار برد کـه‌ تا‌  آن‌ زمان‌ ، اندیشمندان‌ اسلامی‌ چنین معنایی را درباره سلف ارائه نکرده بودند. هرچند رگه هایی از انـدیشه سـلفیه را می توان در احمدبن حنبل مشاهده کـرد، ولی نـمی تـوان وی را‌ ابـداع کـننده سلفی گری بـرشمرد؛ زیرا در انـدیشه احمد بیش از هر چیز مسئله نقل حدیث در واکنش به عقل گرایی افراطی معتزله [وجود] داشت (عـلیزاده ، ج ١ : ٢٨٠(

در واقـع سـلفیه‌ فرقه‌ ای نو ظهور است که غالباً از عـقاید ابـن تـیمیه و مـحمدبن عـبدالوهاب پیروی مـی کند. مهم ترین بدعتی که ابن تیمیه بنیان نهاد، گسترش منابع تشریع به صحابه ، تابعین‌ و تابعین‌ تابعین بود. ابن تیمیه با تکیه به حدیث خیرالقرون ، سه قـرن نخستین اسلام را بهترین قرون اسلام برمی شمارد و به همین سبب ، برای‌ کسانی‌ که در این سه قرن‌ زندگی‌ کرده اند، مرجعیت در ابعاد مختلف قائل است . (برای اطلاع از چالش های نظری و تاریخی این دیدگـاه رک بـه : البوطی ، ١٣٧٦). مهم ترین ویژگی‌ این‌ مذهب جعلی ، نفی مذاهب‌ اسلامی‌ و دعوت مسلمانان به تبعیت محض و بدون اندیشه از گذشتگان است . به گفته سعید رمضان البوطی اندیشمند سنی ، سلفیه پدیده ای ناخواسته و نـسبتاً نـوخاسته است که انحصارطلبانه مدعی مسلمانی است و همه‌ چیز‌ را جز خود، کافر می داند. فرقه ای خودخوانده که با به تن درکشیدن جامه انتساب بـه سـلف صالح و با طرح ادعای وحـدت در فـضای بی مذهب ، با بنیان وحدت‌ مخالف‌ است .

سلفیه‌ یعنی همان بستر وهابیت ، مدعی است که هیچ مذهبی وجود ندارد و باید به عصر سلف ، یعـنی دورانـ‌ صحابه ، تابعین و تابعین تـابعین بـازگشت و از همه دستاوردهای مذاهب - که حاصل‌ قرن‌ ها‌ تلاش و جست وجوی عالمان مذاهب مختلف بوده است و اندوخته ای گران سنگ از فرهنگ اسلامی در ابعاد ‌‌گوناگون‌ پدید آورده و با پاسداشت پویایی اسلام و فقه اسلامی ، آن را به پاسخ گـویی‌ بـه‌ نیازهای‌ عصر توانا ساخته است - چشم پوشید و اسلام بلامذهب را اختیار کرد. سلفیه دستی به دعوت‌ بلند می کند و می گوید، بیایید با کنار گذاشتن همه مذاهب ، به سوی‌ یگانه شـدن بـرویم ، اما‌ بـا‌ دست دیگر، شمشیر تکفیر برمی کشد و مدعی است که با حذف دیگران از جامعه اسلامی و راندن آنان بـه جمع کفار، جامعه اسلامی را یک دست می کند. در پشت این دعوت‌ به بـی مـذهبی ، دعـوت به نوعی مذهب ، نهفته است که گرفتار چنگال جمود و تنگ نظری است و اسلام را به صورت دینی بـی ‌ ‌تـحرک ، بی روح ، ناقص ، ناتوان و بی جاذبه به تصویر‌ می‌ کشد و با احیای خشونت و تـعصب ، راه را بـر هـرگونه نزدیک شدن به همدیگر می بندد (بوطی ، ١٣٧٦: ٢٥(

در حال حاضر، گاه سلفی و سلفی گری در مورد گـروه ها و جریان‌ هایی‌ استفاده می شود که در تقابل با سلفی گری به مـعنای واقعی آن هستند. این در حالی اسـت کـه نه تنها میان سلفی گری و فرقه ها و مذاهب کلامی و فقهی‌ اهل‌ سنت تفاوت های اساسی وجود دارد، بلکه در درون جریان سلفی گری نیز تضادها و تفاوت های بسیاری دیده می شود و همین امر موجب ایجـاد جریان ها و طیف های مختلف‌ درون‌ سلفی‌ شده است .گرایش های سلفی‌ مناطق‌ مختلف‌ جهان اسلام ، اگرچه ارتباطات وثیقی باهم دارند، اما اختلافات فراوانی نیز در میان آنها یافت می شود. بـا نـگاهی به این‌ جریان‌ ها‌ می توان در مجموع سه عامل ، شامل : «عقاید‌، سیاست‌ و روش » را در اختلافات درونی سلفی گری مشاهده کرد. این اختلافات در حوزه عقاید ناشی از توجه و میزان پایبندی‌ هر‌ کدام‌ از این گروه ها بـه مـبانی عام سلفی گری است‌ . برای مثال ، در حالی که وهابیان بر حدیث به عنوان منبع معرفتی خود بسیار تأکید دارند، اهل قرآن‌ توجه‌ چندانی‌ به حدیث ندارند و به طور مـستقیم بـه کتاب مراجعه می کنند‌؛ یا‌ در حالی که وهابیان با تصوف مخالف اند، مکتب دیوبند به دو اصل طریقت (تصوف ) و شریعت‌ پایبند‌ است‌ ( فرمانیان ، ١٣٨٨). یکی دیگر از عوامل اختلاف میان سلفیان ، «سیاست »، یعـنی مـسائلی‌ مـانند‌: حد‌ و مرز حضور در سیاست ، چـگونگی تـعامل بـا دولت و موضع گیری در برابر مخالفان است‌ . گاهی‌ دو‌ جریان سلفی از نظر عقاید و حتی مواضع سیاسی با یکدیگر مشابه هستند، اما از‌ نظر‌ روش رسیدن بـه هـدف هـا با یکدیگر تفاوت دارند. با توجه به اینـ‌ عـوامل‌ ، سلفی‌ گری به گونه های مختلفی تقسیم شده است که ما در این بخش ، یکی‌ از‌ این تقسیم بندی ها را مورد اشاره قـرار مـی دهـیم .

سلفی گری تکفیری‌

سلفی‌ گری‌ تکفیری به گرایشی از سلفیون گـفته می شود که مخالفان خود را کافر می شمارند‌. براساس‌ مبنای فکری آنان میان ایمان و عمل تلازم وجود دارد، بـه این مـعنی‌ کـه‌ اگر‌ کسی ایمان به خدا داشته باشد و مرتکب گناه کبیره شـود، از دین خـارج و کافر شمرده‌ می‌ شود‌. چنین دیدگاهی موجب شده است که مسلمانان را به علت انجام دادن‌ امـور‌ مـذهبی خـود، در ردیف مشرکان قرار دهند و در نتیجه آنان را واجب القتل شمارند. این گروه‌ مسلمانان‌ را از آن جهت کـه هـمانند آنـها نمی اندیشند و به باور آنها‌ مشرک‌ هستند، کافر می دانند. مهم ترین نوع‌ سـلفی‌ گـری‌ تـکفیری که مسلمانان را تکفیر می کند‌، شاخه‌ اصلی وهابیت است . شاید برخی از محققان نام نـهادن وهـابیت به سلفیه را‌ نپسندند‌ و معتقد باشند که افکار وهابیت‌ ، با‌ آرا و افکار‌ سلف‌ ارتباطی‌ نـدارد و هـیچ یک از سـلف ، اعتقادات‌ وهابیت‌ را قبول ندارند. اگرچه این حرف حق است ، ولی امروزه با تبلیغات‌ فراوان‌ آل سعود و وهـابیت ، اطـلاق سلفیه بر‌ آنان پذیرفته شده و تمام‌ مباحث‌ سلفیه ، بیشتر حول آرا و افکار‌ سلفیانی‌ مـی چـرخد کـه تفکرات ابن تیمیه و ابن قیم جوزی را پذیرفته اند. بنابراین‌ ، ما‌ وهابیت را به عنوان یکی‌ از‌ مـهم‌ تـرین جریاناهای سلفی‌ عصر‌ حاضر می شناسیم (فرمانیان‌ ، ١٣٨٨‌(

سلفی گری جهادی

نظریه پردازی دربـاره سـلفی گـری جهادی ریشه در اندیشه های سید‌ قطب‌ ، رهبر شاخه انقلابی اخوان المسلمین مصر‌، دارد‌. سید قطب‌ بـا‌ بـرشمردن‌ مـفاسد عصر حاضر، جهان‌ امروز را جامعه جاهلی معرفی می کند. وی که متأثر از انـدیشه هـای ابوالعلی مودودی‌ بود‌، برخلاف نظر مودودی نه تنها کشورهای‌ غیراسلامی‌ ، بلکه‌ کشورهای‌ اسلامی‌ را نیز به‌ عـلت‌ اجـرا نکردن قوانین اسلامی ، جوامع جاهلی نام می نهد و می گوید: هر جـامعه ای کـه اسلامی‌ نباشد‌، جاهلی‌ است . اگر بخواهیم تـعریف دقـیق تـری ارائه‌ دهیم‌ ، باید‌ بگوییم‌ که‌ جامعه‌ جـاهلی جـامعه ای است که در ایمان ، عقاید و قوانین آن چیزی به غیر خدا پرستش نمی شود. طـبق این تـعریف ، همه جوامعی که در حال حـاضر وجـود‌ دارند، در قـلمرو جـاهلیت قـرار می گیرند. سید قطب در چنین شـرایطی جـهاد را مطرح میکند و بیان می دارد که در این شرایط ، مسلمانان وظیفه دارند برای برپایی دین ، چـه‌ بـا‌ کفار چه با حاکمان کشورهای اسـلامی ، جهاد کنند (فرمانیان ، ١٣٨٨). گـروه دیگـری که در ایجاد اندیشه سلفی گـری جـهادی تأثیر داشت ، مانیفست جهادی گروه جماعت اسلامی مصر بود که‌ توسط‌ عبدالسلام فـرج نـوشته شده بود.

اگرچه در دیدگاه هـای سـید قـطب و عبدالسلام فرج جـنگ ، اخـتلاف فرقه ای و حمله و کشتار عـامه مـردم و علما به‌ علت‌ اختلاف عقیده جایگاهی نداشت ، سلفیان‌ تکفیری‌ با انحراف در اندیشه سلفی گـری جـهادی ، این جریان را به نفع خود مصادره کـردند. این جـریان به جـای مـبارزه بـا کافران وارد مبارزه‌ عقیدتی‌ درون دینـی شد و بر‌ جنبه‌ های فرقه گرایی خود افزود و به ابزاری در دست متعصبان و گروه های تـکفیری تـبدیل شد.

فجیع ترین جنایت ها بـه دسـت گـروه هـای وهـابی و تروریستی در کشورهای اسـلامی انـجام می‌ شود‌، ولی این گروه ها می کوشند با سوءاستفاده از مفهوم مقدس جهاد، خود را به عنوان چهره هـای جـهادی مـعرفی کنند.

سلفی گری تبلیغی

این نوع از سلفی گـری مـحور‌ فـعالیت‌ خـود را‌ تـبلیغ انـدیشه ها و مبانی سلفی گری قرار می دهد. 

جاوید منتظران | ۲۶ آبان ۹۶ ، ۱۸:۴۶
۱۷ آبان۰۳:۰۵

مصادیق دشمنی وهابیت با مذاهب اهل سنت

 

وهابیت برابر‌ اهل‌ سنت‌ با شـیوه های گونـاگونی، خصـومت مـی ورزنــد‌. آن‌ هـا در تقابـل خصمانه میگویند: »مذاهب رسمی چهارگانـه ، اسـلامی نیسـتند و خداونـد آن هــا‌ را‌ نــازل نـکرده است و التزام به‌ آن‌ ها کفر است‌ . همچنین‌ وهابیان ، مقام پیشوایان مـذاهب را خفیف‌ می‌ شـمارند و بـه آن هـا حرمت نمی نهند. طبق عقیده آن ها، مسلمانان‌ از‌ فـرد معینـی «تقلید»نمیکنند. مـقلدان مـذاهب‌ «مشرک اند و کتاب هایشان‌ شرکیات‌ است .

در ادامه به مواردی‌ از‌ هجمه های وهابیان میپردازیم :


الف . تحقیر امامان مـذاهب

یکـی از روش های دشمنی‌ وهابیان‌ ، اهانت به امامان مذاهب است‌ . آن‌ ها‌ به پیشــوایان مـذاهب‌ احترام‌ نمیگزارند، ولی نام رهبران‌ سلفی‌ را بـا عـظمـت مـی بـرنـد. «ایـوبی »دربـاره دیدگاه اهانت آمیر وهابیان مـی نـویسد:

جای شگفتی است از فرقه وهـابیت ؛ زمـانی که آن ها نـام پیشـوای اهــل اســلام‌ ، امــام اعظم و نام امـامان سـه گانه را می برند سـاده مـی آورند، مثلا میگوینـد ابوحنیفـه گفـت ، ولـی هر گاه سخن از ابن تیمیه به میان آید میگویند: «شـیخ الاسـلام »؛که‌ این‌ نوع لقـب بـرای ابـن تـیمیه نهایت تـعظیم بـه شـمار می آید.

وهابی ها کـتاب های مذاهب را نیز ارج نمیگزارند و عقاید آنان ، به ویژه دیوبنـدیهـا، را تمسخر میکنند. شمس‌ سلفی‌ میگوید: «برخی بـزرگان دیوبـندی درباره تبرکات مبتدعانه ، عقاید عجیبی دارنـد ... مـانند تـبرک بـه خـتم کتاب احیـاء العـلـوم غـزالـی ؛ مـن مـیگـویم ! آیـا تبرک به‌ کتاب‌ صوفی قبوری خرافی صـحیح اسـت‌ ؟! و [تبـرک‌ بـه ] کتـاب مثنـوی رومـی حـنفی امـام صـوفیان مولویه ، که دیوبندیان قرآن فارسی نامیدند؟

به عـلاوه ، وهـابی هـا بـا کـتاب هـای فقهی مـذاهب نیـز مواجهـه معاندانـه‌ دارنـد‌ و آن هـا را بـیارزش‌ می‌ داننـد. ایـوبی می نویسـد: «در مجـالس شـان کتـب فقهـی حنفیـه را اسـتهزا میکنند، چنان که برخی شاهدان دیده اند که جـماعتی از آن هـا در محـافلی چنـین رفتـاری داشته اند‌».و نیز‌ همو می افزاید که وهابیـان مـیگوینـد: «قیاس هـای بیشـتر کتاب هـای متـأخرانی ماننــد هدایــه مرغینـانی، فتــاوی قاضـیخـان ، فتــاوا شــامیه رد المحتــار و ...ب یفایده اند و بـه کـار دانش نمی آیند، بلکه سـبب‌ می‌ شـود مـردم‌ از نصـوص سـنت محـروم شوند. ای حنفی ها! بنگرید این [= ملاطاهر وهابی] گمراه چگونه کتاب های معتبر‌ شما را مسخره میکند».


ب . اعلام نبود مذاهب در اسلام

 

دشمنی دیگر وهابیان این است کـه مـیگوینـد مـذاهب اربعـه در اوایـل‌ اسـلام‌ نبـود.

حاکمان در قرون بعدی آن ها را سـاخته اند؛ مقبـل الـوادعی، در اسـتفتایی کــه از او دربــاره مذاهب شـده است ، می نویسد: «مذاهب اربعه ساخته شده سلاطین است . در‌ کتاب‌ خـدا و سنت رسول الله (ص ) اثری به نام مـذهب وجود ندارد که دلالت کند فـرد مسـلمان بایـد بـه مذهب معینی از مـذاهب مـلتزم بـاشند» ابن قـیم جوزیـه نیـز مـذاهب را‌ حـادث‌ می دانـد و میگوید این بدعت زشتی است که در امت پدید آمده است . هـیچ ‌ ‌یک از امـامان اسلام ، که مرتبه عالی و جایگاه والایی دارند، از آن سخن نگفته اند‌. خدا‌ و رسولش‌ آگـاه تــر اســت کــه آن‌ ها‌ مردم‌ را به اطاعت از خود فراخوانده باشند و دورتر از آن است که مردم را به پیروی از عالم مـعینی ملزم دارنـد‌ و نیـز‌ دورتـر‌ از آن اسـت کـه آن هـا مـردم را‌ بـه‌ اطاعـت از یکـی از مذاهب اربـعه مجبور کنند. همچنین امـیر صـنعانی به مصـنوع بـودن مـذاهب میپـردازد و گفتار ابن قیم‌ را‌ شاهد‌ می آورد که مذاهب قبلا در اسلام نبوده و بعدا به‌ وجود آمده است .

 

ج . تحریم تقلید مذاهب

تقلید مذاهب از اصول اعتقادی جمهور اهـل تسـنن بــه شـمار مـی رود‌. مطـابق‌ اصـل‌ مذکور، آن ها به فتوای یکی از «ائمه چهارگانه » عمل میکنند‌، اما‌ وهابیان تقلیـد را جـایز نمی شمارند. ایوبی می نویسد آن ها [= وهابیان ] تقلید را حرام می‌ داننـد‌.٥ مقبـل‌ الـوادعی ، مـفتی مـعاصر وهابی، درباره حرمت تقلید میگوید «ما معتقدیم تقلید حرام‌ و بـدعت‌ اسـت‌ ؛

در‌ قرون مـفضله نـبود». هـمچنین وهابی هـا معتقدنـد اصـل تـقلیـد، شــرک اســت ؛ قنـوجی‌ وهابی‌ در‌ پاسخ می نویسد:

تقلید مذاهب ، شرک است ! مقلدان را بنگرید؛ چگونه آن هـا بـه تقلیـد‌ اولیـا‌ و عالمـان‌ میت ، متعبدند و اقرار کردند کـه فـهم کـتاب و سنت مخصوص علما است ! مقلدان‌ به‌ تقلید مـشرکانه صـالحان میپردازند. به تعابیر قوم و مکاشفات خـواب مشـایخ ، اعتمـاد میکننـد؛ آن ها کلام امت‌ و امامـان‌ را بـر کـلام خـدا و رسـولش تـرجیح مـی دهـنـد؛ نـمـی دانم آن هـا‌ [مقلدان‌ ] روز حساب و کتاب چه عذری دارند و از‌ عذاب‌ و عـقاب‌ چگونه نجات می یابند؟

در این باره بزرگان مذاهب‌ اسلامی‌، مانند عبدالقوی محمد ظهیرالدین نعمـانی مقلـد، می نویسد: «سلفی نماها تقلید از امامان مـذاهب‌ چـهارگانه‌ را شـرک می دانند.


د. تکفیر‌ مذاهب‌


یکـی دیگـر‌ از‌ مواجهـات‌ خصـمانه وهابیـت بـا مــذاهب اســلامی تکفیـر‌ اسـت‌ . آن هـا میگویند مردم با پیروی از مذاهب ، به بیراهه رفتند و از‌ صراط‌ سلف خارج شـدند. «اسـتاد حـریف » دربـاره‌ این عـقیده وهابیت می‌ نویسد‌:

هر کسی که با گروه‌ وهابیت‌ اندکی آشنایی داشـته و کـتب این هـا را مطالعه کـرده باشـد یا در مجالس‌ شان‌ شرکت کرده باشـد بـه خـوبی‌ درک‌ میکنـد‌ کـه ایـن صــفت‌ بـسـیار‌ دیـده مـی شود، چنانچه‌ این‌ ها مسلمانان را به مسائل بسیارخرد [= کـوچکی] تکفیـر میکننـد و عقاید اجماعی اهـل سـنت و جماعت‌ را‌ شرک و کفر خطاب میکنند.

همچنین ، در‌ جای دیگری می نویسد: «وهابی هـا تـمام عـلمای اسلام را مشتبه و گمراه میشمرند و فقط سخن خود و رهبرانشان را صحیح می دانند».بـنابراین ، وهـابیـان ، عقایـد پیروان مذاهب اسلامی را کفر می‌ شمارند‌.


منبع گردآوری:

شیوه های وهابیت در مخالفت با اهل سنت، سید شفیع هاشمی،مجله ی سراج منیر :: بهار 1394 - شماره 1

جاوید منتظران | ۱۷ آبان ۹۶ ، ۰۳:۰۵
۰۴ آبان۲۲:۳۷

گروه های سلفیه جهادی ، در دوره های مختلـف ، از واژه «جاهلیـت »، کـه ریشـه قـرآنـی هـم دارد، برای اهداف خود که مـبـارزه‌ بــا‌ کفـر و حکـام کـافر و ایجـاد حکومـت اسـلامی و اعتلای اسلام بود، استفاده کردند. در دوره اول ، جوامع اسلامی، به پیروی از سـید قطـب جاهلی شناخته شد و رهبران این دوره بـرای رهـایی از‌ جامعـه‌ جــاهلی، هـجـرت و جهـاد را به عنوان دو عـامل مـهم پیشنهاد کردند. هرچند در عمل هیچ منفعتی بـرای دنیـای اسـلام نداشت . در دوره دوم ، مصداق جاهلیت آمریکا و کشورهای هم پیمان‌ با‌ آمریکا شناخته شد که جهاد با آنان را در پیش گرفتند که باز هیچ منفعتی بـرای اســلام و مسـلمانان نداشـت و در دوره سوم مصداق بارز جاهلیت شیعیان شناخته شـدند و راه‌ مبـارزه‌ بـا‌ آن هـا نیـز جهـاد معرفی‌ شد‌. این‌ ها همه برای اعتلای اسلام و مسلمانان است ! هرچند آنچه در عمـل دیـد شد و مـیشود عـکس این مطلب اسـت ؛ یعنی نه تنها اعـتلا‌ و پیشـرفت‌ اسـلام‌ را نمـیبینیم بلکـه جهـان اسـلام در اثـر حمـلات‌ گروه‌ هـای سـلفیه جهـادی بـه انـحطـاط رفتـه اسـت 

سوءبرداشت از این واژه در جهان اسلام آثاری چون افزایش تعـداد گروه‌ هــای‌ تـکفیـری‌ بــا  هدف رسیدن به اغراض شیطانی خود، اسلام هراسی که‌ دشمن از دیرزمـان بـه دنبـال آن  بود، کشیده شدن جـوامع ‌ ‌اسـلامی به سمت جنگ های مـذهبی، از بـین‌ رفـتن‌ فرصـت‌ ها و  صـدمات و لطمـات جبران نـاپـذیر بــه مــال ، نـاموس و جـان مـردم اسـت‌ کـه‌ هـیچ انسـان  آزادمنشی نمی توان به راحتی غم و اندوه آن را فـراموش کند.

جاوید منتظران | ۰۴ آبان ۹۶ ، ۲۲:۳۷