وبلاگ آنتی تکفیری،وبلاگی علمی علیه تفکرات سلفی ،تکفیری- تروریستی

این وبلاگ در راستای امر مقام معظم رهبری پیرامون تشکیل نهضت علمی فراگیر مقابله با تکفیر و افراط ایجاد شده است

وبلاگ آنتی تکفیری،وبلاگی علمی علیه تفکرات سلفی ،تکفیری- تروریستی

این وبلاگ در راستای امر مقام معظم رهبری پیرامون تشکیل نهضت علمی فراگیر مقابله با تکفیر و افراط ایجاد شده است

از جمله موضوعاتی که مقام معظم رهبری به مناسبت های مختلف در بیانات چند سال گذشته شان به تشریح و تبیین ابعاد آن پرداخته اند ؛موضوع تکفیر در جهان اسلام است، تا جایی که این بزرگوار نسبت به چگونگی برخورد با این پدیده شوم، رهنمودها و دستوراتی نظیر تشکیل یک حرکت علمی عظیم در برابر آن، ارائه نموده اند،
لذا با نظر به اهمیت این مساله در عصر حاضر و در راستای عمل به دستور مقام معظم رهبری نسبت به تشکیل یک نهضت علمی علیه تفکرات تکفیری ؛ بر آن شدیم تا نسبت به این عامل شوم و تفرقه انگیز و غیر اسلامی، مطالبی علمی ، متقن و معتبر را تهیه و در این وبلاگ به جهت افزایش آگاهی مسلمانان ( شیعه و سنی) ارائه نماییم.ان شالله که بتوانیم در راه مقابله با عوامل واگرا و تفرقه انگیزدر جهان اسلام از جمله تکفیری ها و نیز حفظ وحدت ،تقریب مذاهب اسلامی و شکل گیری امت واحده ی مدنظر پیامبر (ص) قدمی مطلوب برداشته باشیم.
جاوید منتظران

نویسندگان

۸ مطلب با موضوع «تروریست های تکفیری و مساله فلسطین» ثبت شده است

۱۱ آذر۰۳:۳۵

ظرفیت سنجی تهدید جریان تکفیری در حوزه جهان اسلام

 

چکیده

مساله تکفیر از دیرباز یکی ازمحورهای اساسی تعارض وخشونت در ادیان و ملل مختلف بوده است.این موضوع در دوره حساس کنونی به یکی از مسائل مبتلا به جهان اسلام تبدیل شده وتوجه به آن بیش از گذشته اهمیت پیدا کرده است. در این پیوند، آگاهی و درک مشترک نخبگان جهان اسلام از پتانسیل جریان تکفیری در ایجاد واگرایی و تعارض در جهان اسلام، امکان تبدیل این تهدید را به فرصتی برای همکاری درمواجهه با آن فراهم می آورد. بر این اساس،هرگونه اقدام جهان اسلام در مواجهه با تکفیری ها،در درجه نخست محتاج برآورد مقوله تهدید جریان تکفیری به ویژه ظرفیت سنجی آن ا ست. از این رو،مقاله حاضر می کوشد به این مهم، از طریق شناسایی ، تحلیل یا تعیین حجم و سنجش تهدید جریان تکفیری در قالب به کارگیری الگویی در این باره دست یابد. این تحقیق، به روش کتابخانه ای به شناسایی و تحلیل تهدید جریان تکفیری پرداخته و سپس ظرفیت سنجی آن را با ا ستفاده از روش پیمایشی در سطح تعدادی از اساتید دانشگاهی و حوزوی متخصص در موضوع، با الهام از تکنیک دلفی به سرانجام می رساند. نتایج این بررسی نشان می دهد که تهدید تکفیریها به لحاظ عامل متعدد بوده و علاوه بر گروه های افراطی و تکفیری به عنوان عاملان مستقیم، برخی مدتها نظیر ایالات متحده آمریکا و رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای منطقه را نیز در برمیگیرد. موضوع تهدید در اینجا، اگرچه در ظاهر امدامات تروریستی و متل عام فجیع مسلمانان شیعه و سنی و گاه دین ملیتهای مذهبی میباشد اما در اصل تضعیف بنیه مسلمین و ایجاد تفرقه و ت شتت میان م سلمانان و نهایتاً تخریب وجهه اسلام اصیل را در جهان به دنبال دارد. به لحاظ حوزه تهدید نیز اگرچه در زمان کنونی مشخصاً کشورهای اسلامی نظیر عراق، سوریه، لبنان، افغانستان و پاکستان به طور مستقیم درگیر این موضوع میباشند اما جهان اسلام و بلکه جهان بشریت از پیامدهای مترتب بر خطر تکفیریها در امان نیستند. نتایج بررسیها در ارتباط با الگوی ارائه شده و تعیین نوع وضعیت و شدت تهدید جریان تکفیری )تهدید با شدت بالا-و ضعیت بحرانی، تهدید با شدت متو سط-و ضعیت مخاطره انگیز و تهدید با شدت پایین-وضعیت هشدار( نیز نشان دادکه شدت تهدید جریان تکفیری در بازه 15 - 12 قرار میگیرد وبدین ترتیب این تهدید، اگرچه در طیف حداقلی بازه مذکور قرار گرفت اما تهدیدی با شدت بالا علیه جهان اسلام و در وضعیت بحران برآورد گردید.

.دریافت

توضیحات: نسخه ی الکترونیکی کامل مقاله 
جاوید منتظران | ۱۱ آذر ۹۶ ، ۰۳:۳۵
۲۹ مهر۰۰:۴۶

تصویر مـیدانی «گـفتمان» تـکفیر

الف ) خشونت عریان و دائمی؛

 خشونت ، آشـکارترین مشخصـه ای اسـت کـه یـک تکفیری با‌ آن شـناخته مـیشود و در واقع تابلوی اوست . امام علی(ع) درباره تکفیریهای‌ زمان‌ خود‌ میفرمایند: «سیوفکم علی عواتقکم » (سید رضی، نهج البـلاغه ، خـطبـه ی١٢٧) یعـنـی شمشیرهایتان بر گردن هایتان آویخته است‌ . ‌‌محل‌ قرارگیری شمشیر در نیام اسـت ، امــا وقـتی روی گـردن قرار گیرد، یعنی من‌ میخواهم‌ کسی‌ را بکشم .

ب) آسیب زدن به افراد بیگناه و غیر دخیل در مـوضـوع؛ 

خـلـط کــردن افـراد یـک‌ مجموعه و کشتن همگی آنها برخلاف آیه شریفه «ولا تزر وازرة وزر أخری».(اسـرا‌، آیـه ١٥) از نظر‌ اسلام‌، اگـر خـطایی از پدر سر زد، گناه آن بـه پـای پسـر نوشـته نمـیشـود. مشخصه تکفیر آن است که نمیتواند این گونه بـاشد. هـر جـا که یـک تکفیـری حضـور داشته باشد، یک‌ منطقه را به آتش میکشد. او نمیتواند اقـدامات افـراد را بــه دیگــران سرایت ندهد.

ج) حرکت تصاعدی در تکفیر دیگران؛ 

آنها ابتدا دیگران را گمراه میخوانند، سـپس آنـها را تـکفیر مـیکنند و در‌ مرحله‌ سوم آنها را بدون متمایز کردن از یکدیگر میکشـند و در این مسیر، ابتدا از یک نفر یا یک جمعیـت کـم شـروع مــیکننـد و ســپس دایـره گمراهان و کافران را به زعم خود‌ گسترش‌ میدهند. در فرد تکفیری تصاعد و افـزایش نـهادینه شـده اسـت ؛ او همیشه دایره متدینان را تنگ تر میکند. چنان که امیرالمـؤمنین (ع) خطاب به تکفیریهای زمان خود فرمودند: اگــر مـخالفـت بــا‌ مـن‌ از ایـن روسـت کـه می پندارید من خطا کرده و گمراه شده ام، پس چرا هـمه را از دم شـمشیرهایی که بر شانه حمایل کرده اید، میگذرانید و کسی را که گناه‌ کرده‌ بـا‌ کسـی کـه گنـاه نکـرده درهــم‌ مـی‌ آمیزید؟ ( سید  رضی، نهج البلاغه ، خطبه ی١٢٧)

د) کشتن اهل اسلام؛

 این مشخصه در تکفیریها وجود دارد کـه مـیدان و محل کشتار را داخل امت‌ مسلمان‌ قرار‌ مـیدهند و کـشتن را مـتوجه مسلمانان میکنند. آنـان عطشـی‌ سیرناشدنی‌ در مسلمان کـشی و بـرادرکشی دارند. در کتب اهـل سـنت روایتـی از قـول پیامبر(ص) در وصف خوارج است که فرمودند‌: «یقـتلون‌ اهـل‌ الاسـلام» (صـحیح بخـاری، ح٣٣٤٤ و ٤٦٦٧) آنـان اهـل اسلام را مـیکشند‌.

هــ) فـاصله گرفتن از دین ؛

 مستندات روایی این شاخصه از اوصـاف تکفیـریهـا در کـتب شـیعه و اهل سنت آمده‌ است‌ . تعبیر‌ دینی آن «مروق» به معنای عبور کردن از اسـلام اسـت : «یمرقون‌ من‌ الإسلام کما یمرق السـهم من الرمیة » (صـحیح بـخـاری صـ١٧١٤ ح٦٩٣٠)

این فرمایش پیامبر اسلام(ص) اسـت . یعـنی‌ مشخصه‌ فکری‌ اینها آن است که در محدوده اسلام باقی نمیمانند؛ چراکه حدود را‌ علما‌ مـشخص‌ مـیکنند و تکفیریها اصلا کاری با عـلما نـدارند.

چنانچه مـقامات ارشد داعش ، بـه صـراحت ، اسرائیل را‌ دشمن‌ دور‌ خود مـعرفی کـرده و به این صورت برای آن حریم امنیتی و حفاظتی ایجاد کردهاند. داعش‌ ضمن‌ محکوم کردن روز جهانی قـدس، در خـلال جنگ ٥١ روزه اسرائیل علیـه مـردم‌ فلسـطین‌ در‌ نــوار غــزه، در پاسخ بـه انـتقاد کـاربران سلفی تویتر که از آن خـواسته بودند‌ اگر‌ واقعـا بـه دنبـال عـزت مسلمانان و نابودی کفار و یهود است ، به کمک مردم غـزه‌ بـرود‌ و بـا‌ اسـرائیل بجنگـد، پیامی را منتشر کـرد کـه بـراساس آن، خـداوند مـتعـال در قـرآن، از دشـمن‌ نـزدیـک‌ یعـنـی منافقان ، سخن گفته و بیان داشته که خطر آنها از کافران اصلی‌ بیشتر‌ است‌ ، بنابراین ، بـه زعم داعـشیها، خـطر مـسلمانانی که افکار داعش را نپذیرفته اند، از اسرائیل بـیشتر‌ اســت‌ .

این فـرآیند بـاعث امـنیت زایی بیشتر برای این رژیم و انحـراف‌ توجهـات‌ کشـورهای منطقه از آن به عنوان خصم اصلی جهان اسلام در منطقه میشود و فرصت سازی برای‌ دشمن‌ ؛ دگرسازی درون دینـی، خشـونت تکفیـری و تکفیـر بخش عمده ای از مسلمانان، مـخصوصا‌ شیعیان‌ توسط تکفیریها، فرصت بـینظیـری را برای غرب‌ و اسرائیل‌ ایجاد‌ کرده است . در چنین وضعیتی، غرب بدون‌ پرداخت‌ هزینه ، بیشترین سود را از درگیری درون دینی مسلمانها میبـرد. در جـایی کـه‌ منـابع‌ عظـیم جهان اسلام مـیتواند در‌ راسـتای‌ حـل مشـکلات‌ عدیـده‌ مسـلمانان‌ و نیـز کـانونهـای اختلاف آنها با جهان‌ غرب‌ صرف شود، این منابع ، صرف نبرد با دگرهای درون دینی و مذاهب اسلامی‌ میشود‌. در حالیکه انرژی رها شده از‌ بیداری اسلامی هـمچون انـقلاب‌ اسلامی‌ ، میتوانست تکلیف برخی از بحرانهای‌ جهان‌ اسلام با دیگران را حـل کنـد و بسیاری از معادلات جهانی را دگرگون سازد‌، سلفی‌ تکفیری و رویارویی درون ستیزی، این‌ فرصت‌ بینظیر‌ را از جـهان‌ اسـلام‌ گرفته است . مقام معظم‌ رهـبری‌ – مـد ظله العالی -در این باره میفرمایند: «تکفیر، یک عاملی برای دشمنان اسلام و دشمنان‌ امت‌ اسـلامی است . نه فقط شیعه ، [بلکـه‌ ] اهـل‌ سـنت را‌ هـم‌ تکفیـر‌ مـیکننـد. اهـل ســنت را‌ هــم ،مسجدشان را، نمازشان را منفجر مـیکنند بـه نفع رژیم صهیونیستی، برای اینکه مردم را‌ و مسلمان‌ ها را به هم مشغول کنند‌ تا‌ غافل‌ بشوند‌ از‌ مسـئله مهـم فلسـطین‌ و از‌ حضـور دشمن در دل دنیای اسلام غفلت کنند؛ هـدف، اینهـا اسـت . یـک عـدهای هـم از روی‌ ساده‌ لوحـی‌، بـعضی هم البته از روی غرض، با‌ آنها‌ همراهی‌ میکنند‌، این‌ را‌ باید متوجـه بود.» ( یبانات مقام معظم رهبری، ١٣٩٣/٦/١٦) 

جاوید منتظران | ۲۹ مهر ۹۶ ، ۰۰:۴۶
۱۹ شهریور۰۳:۳۳

تفاوت میان سلفیه جهادی و وهابیون

سلفیه جهادی جریانی است، که از افکار رشید رضا، حسن البناء و سید قطب منشاء گرفته است و پیدایش آن در مصر بوده است.[1] اما وهابیت جریانی است، که از افکار محمد بن عبدالوهاب سرچشمه می‌گیرد. این جریانات اگر چه هر دو از فرق سلفیّت هستند و از اندیشه‌های ابن تیمیه حرانی بهره می‌برند و از این نظر، به هم شباهت دارند، ولی از نظر فکری با یکدیگر اختلاف دارند. جنبش سلفیه جهادی، اساس رویکرد سیاسی خود را مبارزه با حاکم ظالم ولو در قالب کشورهای اسلامی می‌داند، ولی اولویت درجه یک خود را مبارزه با یهود و آمریکا و دول غربی می‌داند. اما وهابیت دشمن درجه یک خود را شیعه معرفی می‌کند. سلفیه جهادی در صدد ایجاد حکومت اسلامی است و حکومت حاکمان سکولار را نمی‌پذیرد، ولی وهابیون حکومت آل سعود را پذیرفته و از آن حمایت می‌کنند.[1] هر چند در سال‌های اخیر این دو جریان از یکدیگر تأثیر پذیرفته‌اند.
به‌عنوان مثال در دوران معاصر با ورود اندیشه‌های سید قطب به عربستان، جریانی در میان وهابی‌ها شکل گرفت، که ترکیبی از افکار وهابیت و سید قطب است. محمد قطب برادر سید قطب اندیشه‌های او را وارد عربستان کرد و جریانی در میان وهابی‌ها شکل گرفت، که منتقد محافظه‌کاری وهابیت سنتی است و اطاعت بی‌چون و چرا از حاکمان سعودی را نمی پذیرد.[2] این جریان هم‌اکنون با نام «قطبیه» یا «سروریه» در عربستان شناخته می‌شود.[3]
از مهم‌ترین این افراد می‌توان به سلمان العوده، سفر الحوالی و عائض القرنی اشاره کرد، که از شاگردان «بن باز» و «سید قطب» محسوب می‌شوند. آن‌ها بین این دو تفکر جمع کرده‌اند و اکنون پایگاه مردمی خوبی در میان سلفی‌های جهان دارند. این افراد، منتقد آل سعود هستند و به نوعی وهابی‌های منتقد عربستان سعودی محسوب می‌شوند.[4]
هر چند این دو فرقه در برخی از موارد، با یکدیگر اختلافات اساسی دارند و بر علیه یکدیگر کتاب‌های زیادی نوشته‌اند، ولی متأسفانه در افراط و تکفیر شباهت به هم دارند. هرچند دکتر عصام العماد معتقد است که این دو جریان (اخوان المسلمین و وهابیت) با یکدیگر هیچ تشابهی ندارند. او می‌گوید: «هیچ‌گونه ارتباطی میان اخوان المسلمین و وهابیت، میان رهبران اخوان المسلمین و افرادی مانند جهیمان و اسامه بن لادن و ظواهری وجود ندارد.».[6]

پی‌نوشت:

[1]. روند شکل‌گیری «سلفیه جهادی»
[2]. فاطمی نژاد، مجید، سلفیه جهادی، انتشارات داراعلام، قم، 1394ش، ص48.
[3]. نعیمیان، ذبیح الله، جریان نو سلفی‌ها در دوران معاصر، مطالعات انقلاب اسلامی، شماره 11،ص91-118.
[4]. موسس این جماعت فردی به نام محمد سرور بن نایف زین العابدین بود. او عضو اخوان المسلمین دمشق بود و در آنجا با افکار سید قطب آشنا شد. در 1965 وارد عربستان شد و به ترویج افکار سید قطب پرداخت و جماعت سروریه را تشکیل داد. عبدالغنی عماد،الحرکات الاسلامیه فی الوطن العربی، بیروت، مرکزالدراسات الوحده العربی، ج2، ص2351-2359.
[5]. فاطمی نژاد، مجید، سلفیه جهادی، انتشارات داراعلام، قم، 1394ش، ص47.
[6]. مصاحبه با دکتر عصام العماد شیعه مستبصر، وبلاگ اسماعیلیه نیوز، «تفاوت وهابیت تعلیمی با وهابیت تکفیری».

نویسنده: مجتبی محیطی،پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب

جاوید منتظران | ۱۹ شهریور ۹۶ ، ۰۳:۳۳
۱۶ شهریور۱۸:۲۹

دلائل قدرت یابی جریان های تکفیری در یک دهه اخیر

مهم ترین عامل قدرت یابی جریان های تکفیری بدون هیچ شک و شبهه ای، حضور نظامی آمریکا در منطقه در یک دهه اخیر است. بر اساس تفکر سید قطب، همه مشکلات ما از جاهلیت قرن بیستم است و جاهلیت قرن بیستم چیزی به غیر از فرهنگ غرب و دموکراسی و اومانیسم نیست. حال یک دهه است که آمریکا با تمام توان حتی به صورت نظامی - آمده است تا این فرهنگ را در منطقه نهادینه کند. حال وظیفه یک مسلمان متدین غیرتمند چیست؟ جنگ و جهاد علیه آنان و مسببان و کمک کنندگان به آنان در منطقه.

در نگاه القاعده، آل سعود هم مثل بقیه حاکمان اسلامی، کافر است و فرقی میان آل سعود و دیگر حکومت ها نیست؛ اما حکومت شیعه عراق رسما با کمک آمریکا به سر کار آمده و باید با او مخالفت کرد. ثانیا در طول تاریخ همیشه حکومت عراق در دست اهل سنت بوده و امروز هم چون زمان حمله هلاکوخان مغول به بغداد به همراهی خواجه نصیر الدین طوسی شیعه، یکبار دیگر آمریکای کافر با همدستی شیعه کافر و مشرک به فتح بغداد دست زده و وظیفه هر مسلمانی است که نگذارد این پیمان میان شیعه و آمریکا تحقق عملی پیدا کند، لذا همه مسلمانان - حتی با عملیات انتحاری باید جلوی این هم پیمانی را گرفته و از تکرار تاریخ جلوگیری کنند. حضور آمریکا در افغانستان باعث گردید که بسیاری از جوانان جماعه التبلیغ که به تبلیغ مذهب دیوبندی مشغول بودند و کاری به سیاست نداشتند، جذب گروه های تکفیری شده و احساس کنند امروز دیگر با تبلیغ نمی توان جهان اسلام را از ورطه سقوط نجات داد، لذا به جریان های تکفیری پیوسته و وزنه این جریان ها را سنگین تر می کنند.سقوط مرسی از حکومت در مصر باعث گردید که گروههای جهادی عزم خود را بیشتر جزم کرده و تصور کنند تنها راه باقیمانده برای احقاق حق خود، فقط جهاد و مبارزه مسلحانه است. یقینا سقوط مرسی به گسترش افکار سلفیه جهادی و گروههای تکفیری کمک کرد. اگر این اتفاقات در کشورهای دیگر مثل تونس و لیبی هم بیفتد و افراد سکولار در راس امور قرار گیرند، یقینا به قدرت یابی جریان های سلفی کمک خواهد نمود مسئله سوریه از دیگر اموری است که باعث گسترش تفکر تکفیریها گردید. با فتواهای جهاد از سوی افرادی مثل دکتر یوسف قرضاوی که به رهبر معنوی اخوان المسلمین یا فقیه اخوان معروف است، بسیاری از جوانان تند اخوانی و غیر اخوانی به سوریه رفته و جذب گروههای تکفیری در سوریه شدند و بعد از اختلاف داعش با جبهه النصره، عده ای از همین جوانان، اکنون در کنار داعش به مبارزه مسلحانه با حکومت عراق می پردازند و نمی دانند که به جنگ مذهبی دامن زده و در زمین آمریکا بازی می کنند. بنابراین می توان به صراحت بیان کرد که علت اصلی قدرت یابی جریان های تکفیری در یک دهه اخیر، حضور آمریکا در منطقه است. پس بلندتر از قبل باید فریاد زد: مرگ بر آمریکا.

 

منبع: دکتر مهدی فرمانیان،چیستی و چرائی شکل گیری جریان های تکفیری و دلائل قدرت یابی آنها در دهه اخیر

جاوید منتظران | ۱۶ شهریور ۹۶ ، ۱۸:۲۹
۱۶ شهریور۰۱:۱۲

نقش ابن تیمیه در رشد تکفیر در عصر کنونی جهان اسلام

جهان اسلام تا سده هفتم هجری و پیش از ابن تیمیه کمتر دچار شدت تکفیر و نفی یکدیگر از سوی عالمان اسلامی بوده است. ابن تیمیه حرانی، فقیه و عالم حنبلی مذهب جهان اسلام در قرن هفتم هجری که در دوران ضعف و پراکندگی حاکمیت سیاسی جهان اسلام و همزمان با حمله سپاهیان مغول به سرزمینهای اسلامی و فتح ممالک اسلام بدست لشکر کفر، در سرزمین شام رشد یافت، با برداشت و تفسیر خاص خود از قران و احادیث، نقش بسیار مؤثری در تشدید اختلافات درونی جهان اسلام و طرد و تکفیر سایر فرقه ها و مذاهب اسلامی ایفا نمود. ضدیت با عقل و فلسفه و برداشت ظاهری از متون مقدس اسلامی در کنار برخورد خشن با همه آنهایی که مثل او نمی اندیشیدند، جهان اسلام را در اوج بحران و منازعات ناشی از حمله مغول دچار چند دستگی کرد.

با مطالعه و بررسی افکار و عقاید برخی ازگروه ها و جریانات اسلامی فعال در عرصه اندیشه و عمل سیاسی در ممالک اسلامی نظیر القاعده و داعش و سایر گروه هایی که بعد از وقایع موسوم به بهار عربی در سرزمین های اسلامی خاورمیانه و شمال افریقا در راستای کسب قدرت و اداره جامعه بر مبنای برداشت و تفسیر خود از آموزه های اسلامی و در نهایت تشکیل حکومت اسلامی مورد نظر خود فعالیت میکنند، به این نتیجه میرسیم که شباهت های زیادی بین آرا و افکار و استراتژی های این گروه ها با آرای ابن تیمیه حرانی به چشم میخورد. جزم اندیشی و تمامیت خواهی، نفی و تکفیر سایر گروه ها و فرقه های اسلامی و غیراسلامی، مبارزه خشن و انجام کشتار و عملیات غیر انسانی و برخورد خارج از عرف با بقیه، برداشت ظاهری از متون دینی، مخالفت با عقل و فلسفه، نفی تکثرگرایی و پلورالیسم، ایجاد واگرایی در سطح جوامع اسلامی، عدم تلاش برای ایجاد همگرایی بهینه و همزیستی مسالمت آمیز گروه ها و فرقه های مختلف اسلامی، مبارزه با اصول و قواعد پذیرفته شده ساختار روابط بین المللی و ... تنها بخشی از شباهت های گروه های مذکور با افکار ابن تیمیه حرانی میباشد. تأکید فراوان هر کدام از این گروه ها بر حقانیت روش و منش خود و پیوند دادن آن با آیات قرآنی و احادیث نبوی، بیش از پیش جهان اسلام را در دوران حساس کنونی گرفتار تنشها و منازعات درون گروهی کرده است، به طوری که در بیشتر کشورهای اسلامی، ناآرامی و فضای پرالتهاب آشوب و کشمکش عقیدتی و مذهبی مشاهده می شود.

 

جاوید منتظران | ۱۶ شهریور ۹۶ ، ۰۱:۱۲
۱۴ شهریور۱۷:۲۹

ویژگی‌های جریان تکفیری از نگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی


امروزه شاهد هستیم که  گروه‌های تکفیری با ارتکاب اقدامات وحشیانه تروریستی در کشورهای منطقه، که به مدد طراحی و پشتیبانی غرب و  به‌ویژه آمریکا و دلارهای نفتی و همچنین سیاست‌مداران خودفروخته منطقه انجام می‌شود، از یک‌سو موجب تفرقه و تعصب و برادرکشی میان مسلمانان   شده‌اند و از سوی دیگر تصویر دل‌خواه غرب از اسلام را به‌عنوان دینی متحجر و طالب خشونت به جهانیان مخابره  می‌کنند. جمهوری اسلامی ایران که به لحاظ جغرافیایی در کانون تحولات تروریسم تکفیری قرار دارد، برخلاف برخی دیگر از کشورهای منطقه که فریب شعارهای جذاب جریان‌های تکفیری را خورده بودند، از همان ابتدای شکل‌گیری این  گروه‌ها، دست پلید استکبار و مصداق اتم آن، یعنی آمریکا، را در پشتِ‌سر آن‌ها مشاهده و راه خود را رسماً از آن‌ها جدا کرد. افزون بر آن، ایران، برخلاف دولت‌های غربی که تنها ادعای مبارزه با تروریسم تکفیری را دارند، در طول سالیان متوالی همواره به همسایگانش که قربانیان اصلی اقدامات  گروه‌های تکفیری بوده‌اند، در مقابله با آن تروریست‌ها یاری رسانده است. واقعیتی که امروزه بیش از هر زمان در عراق و سوریه مشاهده می‌شود.

رهبر معظم انقلاب در مواضع و بیانات خود درباره جریان تکفیر، آن را از سه منظر بررسی کرده‌اند: ایشان در پاره‌ای از بیانات خود، چیستی و ماهیت جریان تکفیر را توضیح داده‌اند. رهبری در این‌باره معتقدند، جریان تکفیری الگویی انحرافی از اسلام است که با کمک دول غربی و برخی از دولت‌های مرتجع منطقه و با هدف معارضه با الگوی «اسلام اصول‌گرای معتدل و عقلانی»، که با پیروزی انقلاب اسلامی ایران به جهان عرضه شده، تجدید حیات یافته است. نکته مهم در این بخش از بیانات امام‌خامنه‌ای این است که ایشان تکفیری‌ها را عوامل اصلی دشمن می‌دانند و معتقدند دشمن اصلی کسی است که این  گروه‌ها را به‌وجود آورده است و از آن‌ها پشتیبانی  می‌کند. رهبر انقلاب در پاره‌ای دیگر از بیاناتشان درباره جریان تکفیر، به کارکردهای این جریان برای استکبار اشاره نموده‌اند. در این خصوص، می‌توان شش مورد از کارکردهای جریان تکفیر برای دشمنان اسلام را از صحبت‌های ایشان استخراج نمود. وجه دیگر جریان تکفیر که در اظهارات و بیانات  ایشان دیده می‌شود، راه‌های مقابله با جریان تکفیر است. در این بخش از سخنان، ایشان ضمن ردکردن گزینه مقابله‌به‌مثل با  گروه‌های تکفیری، راه‌حل مشکل تکفیر را ارشاد عناصر تکفیری و تحذیر قشر جوان از پیوستن به این  گروه‌ها عنوان و مأموریت آن را به علمای جهان اسلام محول  می‌کنند. رهبر انقلاب، عشق و دل‌باختگی به پیامبر اعظم را بزرگترین سرمایه مسلمانان برای اتحاد با یکدیگر در برابر جریان تکفیر می‌دانند.

رهبر انقلاب اسلامی جریان تکفیر را «از مصائب جهان اسلام»، «مژده‌ای برای دشمنان اسلام»، «ساخت دست استعمارگران» و «مزدور شیطان» می‌دانند که «کاملاً در جهت نیت‌های استکبار و صهیونیست حرکت  می‌کنند» ایشان تشکیل  گروه‌های تکفیری را در کنار جنگ‌افروزی‌ها و لشکرکشی‌های نظامی، حمایت از دیکتاتورهای فاسد و حمایت از تروریسم دولتی رژیم صهیونیستی جزء جنایات آمریکا می‌دانند که از ذهن ملت‌ها پاک نخواهد شد.  مقام معظم رهبری نقش استکبار را در تحریکات ایمانى و عقیدتى براى به جان هم‌انداختن مسلمانان، امری مسلم می‌دانند که برای انسان‌های خردمند و آگاه واضح است. ایشان معتقدند خطری بزرگ‌تر از کشتار  گروه‌های تکفیری وجود دارد و آن ایجاد اختلاف و بدبینی بین شیعه و سنی است. ایشان معتقدند استکبار  گروه‌های تروریستی تکفیری مانند القاعده و داعش را با هدف مقابله  با جمهورى اسلامى و حرکت بیدارى اسلامى به‌وجود آورده است، لکن امروز شر  این  گروه‌ها دامن خود آن‌ها را گرفته است. 

جاوید منتظران | ۱۴ شهریور ۹۶ ، ۱۷:۲۹
۲۲ مرداد۱۷:۲۴

چکیده :

در طول تاریخ ، دشمنی وهابیت با اهل سنت به خوبی روشن و واضح است . وهابیـان بـه طـور آشـکار و پنهـان در صـدد ضـربه زدن بـه مـذاهب مسـلمانان هسـتند. بایـد مـوارد خصومت این فرقه ضاله را بـا مـذاهب اسـلامی بـه خوبی نمایـان کـرد تـا عـوام ، فریـب تبلیغات گسترده آنان را نخورند. در این نوشـتار مـیکوشـیم بـا برجسـته کردن مصـادیق عناد و دشمنی وهابیان با اهل سنت ، چهره واقعی آن ها را به نمایش بگذاریم .

مقدمه

در شرایطی که جاهلیت سیاه شـرک‌، حـاکم‌ بـود و آدمیـت در چنگـال تـوحش بـه سـر می برد، آخرین پیـام آور الهـی از سـپیده بشـارت آســمانی طـلـوع کـرد و آیـین نجـات بخـش توحیدی اسلام درخشید. این ندا، با شـعار بـرادری‌، برابـری‌ و انسـان دوسـتی، شـبه جزیـره حجاز را بیدار کرد. انسان های سلیم الفطـرت و خـداجو، دعـوت عـدالت خـواهی، اخـوت و محبت توحید را دریافـتند و بــه آن ایمـان آوردنـد امـا قـریش بـه آن‌ گـوش‌ ندادنـد و ایمـان نیاوردند تا در فتح مکه ، رسول الله ص آنـان را از اسـارت جاهلیـت آزاد کـرد. در فرصـتی ، طلقای قریش به حاکمیت بازگشتند و شعارهای جاهلیت را بازگرداندند؛ توحید را‌ بـه‌ شــرک‌، برابری را به ستم ، برادری‌ را‌ به‌ توحش و دوستی را به دشمنی آمیختنـد کـه بسـیار پیچیـده بود. دو طایفه در این برگشت قهقرایی سهیم بوده اند: اموی ها‌ و خوارج‌ . وهابیـان‌ امـروزی نماینـدگان امویـت قـریش و خـوارج انــد. لـذا بــا‌ تجربیـات‌ گذشـته در دشمنی هایشان مـرزی را نـمی شـناسند، چون بـه مفهـوم اسـلام تسـلیم نیسـتند؛ شعارشـان تکفیر، عملشان کشتار مسلمانان‌ و زندگی‌ شان‌ چپاول اموال آن ها است . آن ها مسـلمان ها را‌ مـشرک مـیگویند و بـرادر نمی داننـد تـا حـق برابـر قائـل باشـند. مـعنـای مـحبـت اسـلامی برایشان مفهوم نیسـت تـا مسـلمان‌ ها‌ را‌ دوسـت داشـته باشـند. در بادیـه های کفـر و نفـاق روییده اند و در‌ سرزمین‌ قساوت و قرن شـیطان پرورش یافـته انـد و از عاطفه دینی محروم اند. اسلافشان به نـدای توحیـد بیسـت‌ وســه‌ سـال‌ «نـه » گفتنـد و در ایـن مـدت بـا رسـول الله (ص )بی وقفه جنگیدند. پس از‌ رحلت‌ آن‌ حضرت ص در برابر مسـلمانان ایسـتادند و تا کنون بر مـواضع قـریشی و خوارجی اجداد خویش پای‌ می‌ فشارند‌ و آن را خطا نمی داننـد، لذا با افتخـار خـود را ســلفی مـی خواننـد. از‌ ایـن‌ رو جـوهر وهابیـان از خصـومت جاهلانـه و دشمنی ناصبانه تشـکیل یافتـه اسـت . آن هـا‌ خصـومت‌ ورزی‌ را از اسـلاف خـویش بــه ارث بـرده انـد و به آن وفادارند. از این رو‌ با‌ مسلمان ها دشـمنی دیرینـه دارنـد و در مقابـل بـا کفـار دوسـت هـستند و بـه آستان‌ آنان‌ مهر‌ می ورزند و به اطاعت آنـان افتخـار میکننـد. آن هـا درقرون متمادی بـا وصـلت‌ و هـم‌ دستی کفار ضـربات شـدید و نابودکننـده ای بـر پیکـر اسـلام زده اند. چنن‌ که‌ در‌ سده های اخـیـر در مـنـاطق حجـاز بـا کمـک یهـود اتبـاع اهـل سـنت را مجبور کردند‌ به‌ دین‌ وهابیت گـردن نـهند.

از ایـن رو در مـنـاطق دیگـر بـرای مقابلـه بـا‌ اهـل‌ سـنت شـیوه های مختلفـی در پـیش گرفته اند تا به هـدف نـابودی پیروان مذاهب دست یابند‌. مقاله‌ حاضر به شیوه های خصـمانه وهابیت علیه اهل سـنت در دو بـخش‌ آشـکار‌ و پنهانی میپردازد.

جاوید منتظران | ۲۲ مرداد ۹۶ ، ۱۷:۲۴
۰۷ مرداد۱۲:۵۴

تروریسم یکی از اساسی ترین بحران سده جاری در جهان اسلام است. کشورهای اسلامی شاهد بیشترین تعداد حملات تروریستی و بالاترین میزان آسیب پذیری در مقابل این پدیده هستند. آمار و اطلاعات بین المللی نشان میدهد در بین 10 کشوری که بیشترین حملات تروریستی را در سالهای اخیر تجربه کرده اند 8 مورد آنها جزو کشورهای اسلامی اند. گروه های تروریستی زیادی مانند داعش، جبهه النصره، القاعده، الشباب، بوکو الحرام و ابوسیاف در مناطق مختلف جهان اسلام فعالیت میکنند و حتی برخی از کشورهای اسلامی در خطر ساقط شدن توسط گروههای تروریستی قرار دارند. مسئله اصلی این پژوهش که با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از گزارشهای بین المللی و - منابع کتابخانهای انجام شده است، شناسایی و تحلیل دلایل ریشه ای شکل گیری و فعالیت گروههای تروریستی در جهان اسلام است؟ به نظر میرسد شکل گیری و گسترش تروریسم در میان کشورهای اسلامی تحت تاثیر عوامل متعددی است. بنیادهای فکری و اعتقادی بویژه فقه سیاسی برخی از علمای اهل سنت از جمله ابن تیمیه، سید قطب، ابوعبدالله مهاجر، یوسف القرضاوی و... همینطور تقابل سنت و مدرنیسم در دنیای اسلام و گسترش پدیده جهانی شدن، فقر اقتصادی، تحول در گفتمان حاکم بر نظام بین الملل از پارادایم دو قطبی به سلسله مراتبی در حال گذار و ایجاد خلع قدرت، رقابت قدرتهای جهانی و منطقه ای در منطقه خاورمیانه، فرهنگ قومی و عشیره ای و فقدان رویکردهای دمکراتیک است.

نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد عوامل مختلف درونی مانند استبداد سیاسی حکومتها و ضعف دموکراسی، ضعف نفوذ اجتماعی دولت و فرایند ملت سازی، تکثر قومی مذهبی و وجود کشورهای شکننده و فضاهای فاقد حاکمیت در کنار عوامل خارجی - همچون ترویج اندیشه های افراطی و تکفیری، رقابت ژئوپلیتیکی قدرتها و حمایت برخی دولتها از تروریسم باعث شکلگیری و فعالیت گروههای تروریستی در جهان اسلام شده است.


 دریافت
توضیحات: نسخه ی الکترونیکی اصل کامل مقاله 

جاوید منتظران | ۰۷ مرداد ۹۶ ، ۱۲:۵۴