وبلاگ آنتی تکفیری،وبلاگی علمی علیه تفکرات سلفی ،تکفیری- تروریستی

این وبلاگ در راستای امر مقام معظم رهبری پیرامون تشکیل نهضت علمی فراگیر مقابله با تکفیر و افراط ایجاد شده است

وبلاگ آنتی تکفیری،وبلاگی علمی علیه تفکرات سلفی ،تکفیری- تروریستی

این وبلاگ در راستای امر مقام معظم رهبری پیرامون تشکیل نهضت علمی فراگیر مقابله با تکفیر و افراط ایجاد شده است

از جمله موضوعاتی که مقام معظم رهبری به مناسبت های مختلف در بیانات چند سال گذشته شان به تشریح و تبیین ابعاد آن پرداخته اند ؛موضوع تکفیر در جهان اسلام است، تا جایی که این بزرگوار نسبت به چگونگی برخورد با این پدیده شوم، رهنمودها و دستوراتی نظیر تشکیل یک حرکت علمی عظیم در برابر آن، ارائه نموده اند،
لذا با نظر به اهمیت این مساله در عصر حاضر و در راستای عمل به دستور مقام معظم رهبری نسبت به تشکیل یک نهضت علمی علیه تفکرات تکفیری ؛ بر آن شدیم تا نسبت به این عامل شوم و تفرقه انگیز و غیر اسلامی، مطالبی علمی ، متقن و معتبر را تهیه و در این وبلاگ به جهت افزایش آگاهی مسلمانان ( شیعه و سنی) ارائه نماییم.ان شالله که بتوانیم در راه مقابله با عوامل واگرا و تفرقه انگیزدر جهان اسلام از جمله تکفیری ها و نیز حفظ وحدت ،تقریب مذاهب اسلامی و شکل گیری امت واحده ی مدنظر پیامبر (ص) قدمی مطلوب برداشته باشیم.
جاوید منتظران

نویسندگان
۲۷ مرداد۰۰:۴۸

نشانه هـای افـراطی گری

یک : تعصب ورزیدن به رأی خویش : نخستین نشانه‌ از‌ نشـانه هـای افـراط گرایـی، تعصب ورزیدن به رأی خویش و بی اعتنایی به نظر دیگران است .

دو: الزام دیگران‌ بر‌ امور‌ غیر لازم: نشانه دیگر از نشانه های افراطگرایی دینی الـزام دیگران بر‌ آن‌ چـیزی‌ اسـت که خدا الزامشان نکرده است مانند الزام دیگران بر مستحبات در حد فرایض‌ و مواخذه‌ نمودن‌ بر مکروهات به اندازه محرمات.

سه : سخت گیری های بی مورد: از دیگر نشانه های افراطگرایی‌، سخت‌ گیـری هـای بی مـورد در مـوقعیت های نـامساعد زمانی و مکانی است . بطور مثال در‌ یک‌ مرکز‌ اسلامی عده ای به خاطر نمایش یک فیلم در مسجدی، دنیا را زیر و رو‌ مـیکننـد‌ و مــیگوینـد: مسجد را به سینما تبدیل کرده اند!.

چهار: درشتی و خشونت : از جمله‌ نـشانه‌ هـای‌ افـراطی گـری، درشـتی در برخـورد، خشونت در رفتار و تندی در دعوت است که بر خـلاف‌ رهنمـودهـای‌ خـدا و پیـامبراوست ؛ زیرا خداوند بـه ‌ ‌مـا امر کرده ، با اندرزهای نیکو‌ به‌ راه‌ او دعوت کنیم و به بهترین شیوه بـا مـخالفان بـه گفتگو بنشینیم .(نحل /١٢٥) 

پنجم‌ : بدگمانی‌ به‌ مردم: شخص افراطـی، نسـبت بـه دیگـران سـوءظن دارد، و بـا بـدبینی به دیگران‌ می‌ نگرد و آهسته آهسته به اتهام زنی مبادرت می نماید، عـذر دوستان و برادران خویش را نـمی پذیرد‌.

شـشم‌ : تکفیر: اوج افراطگرایی زمانی است که انسان برای دیگران ارزشی قایل نشده‌ و همگان‌ را متهم به خروج از دایره ی دین‌ مـی‌ نمایـد‌. در صـدر اسـلام خـوارج و در زمانه ی ما‌ طالبان‌ نمونه ی بارز آن هستند. (قرضاوی، ١٤٢١ق، صص ٣٥-٤٦)

2. عـلل افراطی گری وهابیت تکفیری‌

یک‌ : تبعیت کورکورانه از امویان افراطـی‌: عمـده تـرین‌ دلیـل افراطـی‌ گـری هـای‌ وهابیت‌ امروز، تبعیت کور کورانه آنان از‌ معاویه‌ و جریان اموی است ، به گونـه ای کـه می توان گفت : اقدامات مجرمانه‌ ی وهابیت‌ در روزگـار مـا، یادگار أسلاف آنهـا‌ اسـت ؛ زیرا سلف آن‌ ها‌ (معاویه و اصحاب او) اشخاصی ماننـد‌ حجـر‌ بـن عـدی را بـه جـرم دوستی با علی(ع) میکشتند وبه آن افتخار میکردند‌ وهابی های‌ امروز نیز کشـتن شـیعه را‌ واجب‌ وپاداش‌ آن را بـهشت‌ میدانند‌.

معاویه برای محو نام‌ پیامبر‌ تلاش میکرد (ابن ابی الحدید، جلد ٥، صفحه ١٣٠)، وهابیت امروز نیز نمادهای یاد آور‌ پیامبر‌(ص) و اهل بیت (ع) محو میکنند. نمونـه هـای‌ آن‌ هـر روز‌ در‌ کشورهای‌ عراق وسـوریه مـشاهده میشود‌.

معاویه و کارگذار او(مروان) برای رسیدن به هوسهای خود زنان همسردار را وادار به طلاق‌ میکردند‌ تا خودشان آنها تصاحب کننـد (الإتلیـدی‌، ج١‌، صـص‌ ٧ و ٨) وهابیـت‌ امروز‌ نیز برای رسیدن‌ به‌ طـمع هـای خـویش مـردان مسـلمان را کشـته و زنـان آنـهـا را تـصاحب مـیکنند و به غارت اموال، تخریب‌ ، تهدید‌، تـوهین‌ واتهـام کـه از نشـانه هـای افراطی گری‌ است‌ دست‌ میزنند‌.

توهین‌ و اتهام‌ سلف وهابیت به اهـل بـیت (ع) نـمونه های فراوانی دارد که به یکـی از آن ها اشاره مـیکنیم اتـلیدی از علمای أهل سنت مینویسد:

روزی عمروبن عاص ، ولید‌ بن عقبه ، عتبه بن ابـی سـفیان و مغیـره بـن شـعبه نـزد معاویه جمع شـدند و از خـواستند تـا حسن بن علی(ع) را بـه آن مجلـس احضـار کنـد! معاویه پرسید بـرای چه منظوری؟ گفتند‌: برای‌ این که به او بگـوییم پـدر تـو عثمـان را کشت (اتهام) وسرزنشش (توهین ) کنیم ! معاویه گفت : شما در برابر اسـتدلالهای مـحکم او عـاجز شده و شکست میخورید، آنها گفتند: شما‌ او‌ را جلـب کـن و از ایـن جهـت مطمئن بـاش کـه ما از عهده ی او بر میآییم ! در پی این در خواست معاویـه ، حسـن بـن‌ علی‌(ع) را احضار کرد. وقتی او‌ در‌ مجلس معاویه و یارانش حـاضر شـد، مـعاویه خطاب به حسن بن علی(ع) گفت : خواسته من نبود که شما اینـجا بـیایید، این هـا خواستند تا شما‌ را‌ به اینجا احضار کنم‌ ؛ پس‌ به حرف های اینها گوش دهـید! حـسن بـن علی(رض) گفت : حرف هایشان را بیان کنند، من میشنوم(الإتلیدی، ج١، ص٩)(١) آنها طبق طـرح قـبلی، بـه نبوبت حرف زده‌ و اتهامات‌ زیر را بر علیه امام علی(ع) مطرح کردند:

اتهام فـتنه گـری بـر امام علی(ع) توسط عمرو بن عاص(همان)(٢) قاتـل نامیـدن امـام علی(ع) توسط ولید بن عـقبه .(هـمان)(٣‌) اتهام‌ حسادت و کشتن‌ عثمـان بـه امـام علـی توسط عتبه (همان) سب و ناسزا گـفتن بـر امـام علی(ع) و تعظـیم عثمـان از سـوی‌ مغیـره (همان) (٤)

پاسخ های مناسب امام حسـن (ع) بـه أعضـای حـزب‌ امــوی‌: پـس از سـخنان نامبردگان ، حسن بن علی(ع) برخاست و پاسخ های مناسب به هریک داد کـه (در اینـجـا بـه ‌‌قسمت‌ اول آن اشاره میکنیم ) آن حضرت در پاسخ گفت : از تو شـروع مـیکـنم‌ ای‌ معاویه‌ ! آنچه گفته شد از ناحیه این افـراد نـیست بـلکه همه این حرف ها دشـنام هـای تـو‌ نسبت به ما است که از روی بغض و دشـمنی و مـخالفت تو با جد‌ ما رسول خـدا(ص) ناشی‌ میشود‌. آنگاه رو به مردم کرد و گفت : شما را به خـدا قـسم میدهم آیا کسی که به او دشنام دادند پدر من نیست که در حضور من بـه او نـاروا میگویند؟آیا او اولین‌ کسـی  نبود که ایمان آورد و به سـوی هـر دو قـبله نماز خواند در حالی که تو ای معاویـه کــافر بـودی و شرک داشتی؟ در روز بدر پرچم رسـول خـدا در دسـت پـدرم بـود‌ و پـرچم‌ مشرکین در دست تو و......(همان) (٥)

این گـونه رفـتارها از سوی اعضای حـزب معاویـه نـسـبت بــه خانـدان رســول خــدا مـصادیق روشن افراط و خروج از اعتدال به شـمار مـیرود که امروزه‌ به‌ نحو شـدیدتری از سوی جریان وهابیت نسبت به پیروان اهل بـیت پیامـبر(ص) اعمال میشود.

دو: جهل به مبانی، مـعیارها، واحکام الهی: امیر مـؤمنان عـلی(ع) می فرماید «نـادان از دوحال‌ خـارج‌ نـیست یا در کارها افراط(زیادهروی) میکند یا تفریط (کوتاهی).» (نهج البلاغه / حکمت ٧٠)(١٦) بخش مهمی از افراطیگریهای فـرقه وهـابیت تکفیری ناشی از جهل آنها بـه مـبانی، مـعیارها‌، احکام‌ و اهداف‌ اسـلامی اسـت . وهابیهای تکفیری، اهل‌ شـهادتین‌ را‌ در حـضور دیگران سر می برند در حالی که پیامبر(ص) فرموده است هر کس شهادتین بگوید مـسلمان اسـت و خون و مال و آبروی‌ او‌ محترم‌ است ، و در قـران مـی فرماید: «لاتـقولوا لمـن ألقـی‌ إلیکم‌ السلام لست مـؤمنا» (نساء/٩٤/٤) به کسی که اظهار اسلام میکنـد نگوییـد تـو مؤمن نیستی.

وهابی ها چون نـسبت‌ بـه‌ مبانی‌ و شرایط اسلام در امامت و پیشـوایی امــت مـسـلمان جـاهل هـستند، اشـخاصی‌ مانند ابوبکر البـغدادی یا زرقـاوی را به عنوان پیشوای مسلمانان یاری میدهند در حالی که آنها هیچ یک‌ از‌ شرایط‌ علمی و عملی رهبـری مسـلمانان را نـدارند و لذا بـر خـلاف تمام آموزههای‌ اسلامی‌ حکـم جـواز تجـاوز بــه زنــان مـسـلمان کـشورهای اسـلامی را صـادر میکنند و به قتل کودکـان و سـالخوردگان بـی‌ دفـاع‌ فتـوا‌ می دهند، این موارد از مصادیق روشن افراط ناشی از جهل به‌ مبـانی‌، احکـام‌ واهـداف اسلامی است .

سه : بخشی نگری به منابع دین وتـفسـیر بـه رأی متـون: عامـل دیگرافراطـیگـری‌ وهابی‌ ها‌ این است که آنها فقط به ظـاهر بخشـی از منـابع دیـن توجـه مـیکننـد و بـه‌ بخش‌ های دیگر بیاعتنا هستند، به ظاهر برخی از آیات قران رجوع میکنند، اما‌ بـه‌ سـیره‌ پیامبر(ص)، سخن وسلوک اهل بیت (ع) مشی فقهی و حقـوقی آنهـا توجـه ندارنـد. درنتیجه گرفتار‌ تفسیر‌ به رأی و برداشت های غلط و افراط و تفریط میشوند، اگر سخن و سیره اهل بیت‌ (ع) که‌ طبق‌ حـدیث ثـقلین عدل قرآن و بخشی ازمنبع دیـن هسـتند مـورد توجه قرار نگیرد موجب گمراهی وهلاکت‌ است‌ ؛چنان که عمر بارها بـا جملـه «لـو لا علی لهلک عمر» (فـخررازی‌، ج ٢١‌، ص ٢٢‌، و ابـن ابی الحدید، ج ١، ص ١٨ و ١٢، ص١٧٩) به این واقـعیت اشـاره کرده وگفته است اگر علی‌ نبود‌(یعنی‌ اگر نظرهای فقهی و تفسیرهای علی نبود ) من (گرفتار افراط شده) هلاک میشدم‌.

چهار‌: قرائت وفهم ناصواب از مـتون و آمـوزه های اسلامی: یکی دیگر از عـوامل مـؤثر در افراطی گری وهابیت‌ فهم‌ نادرست آنان از متـون وآمـوزه هـای اسـلامی اسـت ، آنهـا اسلام ، توحید، شرک، کفر‌، جهاد‌، و....را بگونه ای تفسیر میکنند که بخـش‌ عظیمـی‌ از‌ مسلمانان را نه تنها خارج از اسلام‌ بلکه‌ ضد اسـلام مــیداننـد و اقـدام بـه حـذف آنهـا می کنند ومرتکب جرم و جنایت میشوند‌.

احمد‌ الطیب رئیس جامعه الازهرمصر، در‌ کنفرانسی‌ تحت عنوان‌ «اسلام‌ و مبارزه‌ با تروریسم » در مکه مکرمه میگوید‌: فهم‌ نادرست از قرآن و سنت پیامبر اکـرم(ص) بـاعث بروز افـراط گری در میان‌ مسلمانان‌ شده است که همین افراطـی گـری باعـث‌ نپـذیرفتن نظرات و دیدگاه های دیگران‌ و کافر‌ خواندن آنـان مــی شـود (العـالم‌ /١٣٩٣‌) و همچنـین وهابی ها در اثر فهم نادرست از آموزه های اسلامی، اقـدام بـه تـخریب‌ اماکن‌ مقدسی میکنند که یادآور نام‌ و راه‌ منادیان‌ توحید و هادیان صراط‌ مستقیم‌ است چـون برمبنـای تفکـر‌ وهابیون‌، این امـاکن ‌ ‌تـاریخی و مزارها، مظاهر شرک هستند که باید از بین برده شوند.

پنج‌ : ناتوانی‌ در ایجاد تـعادل بـین افـراط وتفریط‌ : به‌ اعتقاد برخی‌ از‌ صاحب‌ نظـران، کسی به سوی‌ افراطی گری تمایل و گرایش پیدا میکند کـه نتواند بین دو جریان تفـریط و افراط تعادل برقرار‌ کند‌ (فرید العطاس، ١٣٩٣) جریان وهابیـت بــه‌ دلیـل‌ ضـعف‌ مبـانی‌ معرفتی‌ درحـوزه مـفاهیم و ضعف‌ قدرت‌ تشخیص درحوزه مصـادیق ، تـوان حرکـت در خط اعتدال را ندارد وگرفتار افـراط شـده وجـرم هـای غیـر قابـل‌ گذشـتی‌ را‌ مرتکـب  می شود، وهابیها چون در شناخت‌ مفهوم‌ توحید‌ وشـرک‌ ضـعف‌ دارنـد‌ در تشـخیص موحد و مـشرک نیز عاجز هستند و لذا موحد را به عنوان مشرک اعدام میکنند.

شش : ترس محروم شدن از دنیای باطل در پی رشد جریان اعتدال‌: انتشار گفتمان معقول پیروان اهل بیت (ع) بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مردم ایران و گسترش افکـار و اندیشه هـای شـیعه در بین سایر ملت ها، باعث شد یک احساس ترسی از حرکت‌ تشیع‌ در بین دولت های کشورهای مسلمان بوجود آید؛ زیرا آشنایی ملت ها با فرهنگ شـیعی سبب شد بسیاری در جهان اسلام به تشیع تغییر آیین دهـند. این تـحول، موجـب‌ تـرس‌ دولت های حاکم در کشورهای اسلامی بخصـوص دولـت وهـابی عربسـتان شـد. نیـز شکل گیری دولت نوری المالکی در عراق بعد از فروپاشی نظام‌ بعثی‌، عامل افزایش این ترس در‌ بین‌ دولت های کشورهای مسلمان گردید؛ زیرا بـا اسـتقرار دولت شیعی مـذهب در عراق ، عملا این کشوربعد از ایران، تبدیل بـه پایگـاه دیگـری بـرای شـیعیان‌ جهـان‌ (جریان معتدل اهل بیتی‌) شد‌ و دولت های حاکم در سایر کشورها ی جهان اسـلام بـه ویژه عربستان آن را تهدیدی برای حکومت خـود و مـحرومیت از مـوقعیـت هـای دنیـایی خویش دیدند و لذا در مـواجهه بـا شـیعه رویکرد‌ خشن‌ و خارج از اعتدال را برگزیدند تا به زعم خود موقعیت خویش را حفظ و مخالفان را سرکوب کنند. البتـه ایـن مسـأله در جریان اموی دارای سابقه اسـت کـه بـرخورد یزید بن‌ معاویه‌ باحسین بن‌ علی(ع) نمونـه روشن آن اسـت ؛ زیرا یزید بـه خاطر ترس از اقبال مردم به امـام حسـین (ع) آن‌ جنایـت فراموش نشدنی تاریخ را مرتکب شدو بعد از کشتار بزرگ‌ در‌ کربلا‌ رسـالت پیامـبر(ص) و نـزول وحی را نیز منکر شده و گفت : «لعبت هاشم بالملک فلا *** خـبـر جـاء و لا وحی ‌‌نزل‌ »(ابن طاووس، ص١٨١) فرزندان هاشم (رسول خدا) با سلطنت بازی کردنـد، و در واقع‌ نه‌ خبری‌ (از سـوی خـدا) آمـده بود و نه وحیی نازل شده!


هفت : نگاه اتهام آمیز وهابیت به دیگـر‌ جـریانهای اسلامی به ویژه شیعیان: وهابیت تکفیری با گرفتاری در دام تکفیر، همه‌ جریانهای اسـلامی بـه جـز‌ خـود‌ را مـتهم بــه انـحراف کـرده و بویژه ، تشیع را یک بدعت و خارج از دین میدانند. و تـلاش مـیکننـد این اندیشه را ترویج کنند که تـشیع سـاخته و پرداخـته فرد یهودی به نام عبدالله بـن‌ سـباء است و نیز میگویند: شیعه ها به جـای مـکه بـه کربلا میروند، سب صـحابه پیـامبر(ص)  در بین شیعه ها یک اصل است . شیعه ها به سـنگ یا خـاک سـجده مـیکـنن ، و قائـل‌ بـه‌ تحریف قران هستند و قصد دارند اسلام را از درون نابود کنند و... وهـابیها بـا این نـگاه اتهام آمیز نتیجه می گیرند که شیعه دشمن درونی اسلام است و خطر دشمن درون بـیش از‌ دشـمن‌ بـیرونی است و همه مسلمانان وظیفه دارند این دشمن خطرناک را از بین ببرند و در این راستا هرگونه خشونتی را جـایز مـی شمارند و دسـت به قتل ، تجـاوز، تخریـب ، شکنجه ، سوزاندن زنده‌ زنده‌ وسایر رفتارهای افراطی میزنند وباعث هراس مـلت هــا از اسلام و مسلمانان میشوند. این اتهامات بی اساس درآثار مکتوب سلف آنها نمونه هـای فـراوان دارد، ابـن تیمیه در کتاب منهاج‌ السنه‌ که‌ در رد برکتاب مفتاح الکرامه‌ علامه‌ حلی‌ نوشته است بیش از بیست اتـهام بـرای شـیعه ذکر میکند وشیعه را بدتر از یهود ونصاری میشمارد و میگوید: همیشه باید شمشیر‌ بـالای‌ سـر‌ آنها باشد. (ابن تیمه ، ج١، ص ٩ تا ٢٦)

 هشت‌ : تأثیرگذاری‌ دولت های استعمارگروسران قـدرت طلـب در تصـمیم هـای وهابیت : هـمواره در طـول تاریخ بشر، بدنه جریانهای افراطی و متعصب را‌ افراد‌ ناآگـاه‌ و متحجر تشکیل دادهاند ودر أثـر هـمین ناآگاهی، معمولا توسط اسـتعمار‌ گـران وسـران قـدرت طـلب دولت هـا مورد سوء استفاده قرار گرفته و بـه تـنـدروی و خـشـونت کشـیده شده اند؛ چنان‌ که‌ هم‌ اکنون بدنه ی جریان وهابیت وحتـی رهبـران آنـهـا مــورد سـوء استفاده دولت‌ های‌ اسـتعماری غـرب، رژیم صهیونیستی و بـرخی ازدولت هـای کـشورهـای اسلامی عرب مانند دولت عربستان و سران قـدرت طـلب‌ غیر‌ عرب‌ مانند اردوغان رئیس دولت کشور ترکیه قرارگرفته و به نام دین به هر‌ گـونه‌ عـمل‌ خشن ، افراطـی وخـارج از اعتدال اقدام مـیکنند. چنان که احمد الطـیب مـیگوید: داعش ساخته‌ استعمارگران‌ است‌ .

بـه گـزارش اویس به نقل از العالم ، "احمـد الطیـب " کـه امـروز (دوشـنبه ١٣٩٣/٦/١٧‌) میزبان‌ "سعود الفیصل " وزیر خارجه عـربستان بـود، با اشاره به داعش و سـایر گـروههـای تـروریستی‌ بیان‌ داشت‌ :این گـروههای تـروریستی با هر نـام و بــا حـمایـت هرکسـی کـه تشکیل شده باشند، ساخته‌ دست‌ استعمار هستند و در خدمت طرح صهیونیست هـا بــه مـنظور تخریب کشورهای عربی- اسلامی‌ قرار‌ دارنـد‌.وی افـزود: شاهد مـا بـر ایـن مــدعا، کوتاهی آمریکا در مبارزه بـا این گروه هاست‌ ؛ در‌ حالی که ایالات متحده در سال ٢٠٠٣ به سرعت به عراق حمله‌ کرد‌ و ارتش‌ این کشور را از بـین بـرد. (العالم ، ١٣٩٣)

و رهبر معظم انقلاب دراین زمینه مـیفرماید:

این جـریان‌ تـکفیر‌ اگـرچه تازه نیست و سـابقه ی تـاریخی دارد، لکن چند سالی اسـت که با‌ نقشه‌ های استکبار و با پول برخی از دولت های منطقه و با طراحی و نـقشـه کـشـی ســرویس هـای جاسوسـی‌ کشـورهای‌ اسـتعماری - مثـل آمریکـا و انـگلـیس و رژیــم صـهیونیستی - تـجدید حـیات کـرده اسـت و قوت گرفته‌ است‌ . (بیانات رهبری، ٤/ /١٣٩٣٩) یـک نکتـه ی غیرقابـل انکـاری‌ وجـود‌ دارد‌، و آن ایـن اسـت کـه جریـان تکفیـر و حکومتهایی‌ که‌ پشتیبان و حامی آن هستند، کاملا در جهت نیات استکبار و صهیونیسـم دارند حرکت میکنند‌؛ کـار‌ آنها در جهت هدفهای آمریکا‌ و دولتهای‌ استعماری اروپا‌ و رژیم‌ اشغالگر‌ صهیونیستی است ؛ شواهدی این معنا را‌ قطعی‌ میکند. جریان تکفیر ظاهر اسلامی دارد اما عملا در خدمت جریانهای استعماری‌ و اسـتکباری‌ و سیاسـی بزرگـی است که علیه دنـیای‌ اسـلام دارند کار میکنند‌ (همان‌)

 

یادداشت ها:

 

١. اجتمع عند معاویۀ عمرو بن العـاص، رضـی‌ الله‌ عنه ، والولید بن عقبۀ، وعتبۀ بـن‌ أبـی سفیان، والمـغیرة بـن‌ شـعبۀ‌، فقالوا: یا أمیر المؤمنین ، ابـعث‌ إلی‌ الحسن بن علی رضی الله عنهما یحضـر لـدینا، قال لهم : ولم ؟ قالوا: کی‌ نوبخه‌ ونعرفه أن أباه قـتل عـثمان‌.فقال‌ لهم‌ معاویـۀ: إنکـم لـن‌ تـطیقـوه‌ ولـن تـنتصفوا مـنه ، ولا‌ تـقولوا‌ له شـیئا إلا کذبکم ولا یقول لکـم بـبلاغته شیئا إلا صدقه الناس. فقالوا: أرسـل‌ إلیه‌ فإنا نکفیه . فأرسل له معاویۀ، فلما‌ حضر‌ قال: یا‌ حسن‌ ! إنـی‌ لـم أرســل إلیـک ، ولکــن‌ هــؤلاء أرسلوا إلیک ، فاسمع مقالتهم .فقال الحسن رضی الله عـنه : فـلیتکلموا ونـحن نـسـمع . الإتـلیـدی، اعــلام‌ الناس‌ بما وقع للبرامکه ، ج١ ص٩.

 

2. فقام‌ عمرو‌ بن‌ العاص‌ رضی الله تعالی‌ عنه‌ ، فحمد الله وأثنی علیه ، ثم قال: یا حسـن ، هـل تعلم أن أباک أول من أثار الفتنۀ‌ وطلب‌ المـلک‌ ، فکیف رأیت صنع الله تعالی به ؟ (همان‌)

 

3. ثم‌ قام‌ الولید‌ بن‌ عقبۀ فحمد الله وأثنی علیه ، ثم قال: یا بنی هاشم ! کنتم أصهار عثمان بـن عفان، فنعم الصهر کان لکم لقربه من رسول الله صلی الله عـلیه وسـلم‌ ، یقـربکم ویفضـلکم ، ثـم بغیـتم علیه وقتلتموه، وقد أردنا قتل أبیک فأنقذنا الله منه ، ولو قتلناه ما کان علینا ذنب . (همان)

 

4. ثم قام عتبۀ بن أبی سفیان فقال: یا حسن‌ ، إن‌ أباک قـد تـعدی علی عثمـان فقتلـه حسـدا علی الملک والدنیا، فسلبهما الله منه ، ولقد أردنا قتل أبیک ، حتی قتله الله تعالی. (همان) ثم قام المغیرة بن شعبۀ، وقـال کـلاما‌ سبا‌ لعلی وتعظیما لعثمان. (هـمان)

 

5. فـقام الحسن ، رضی الله عنه ، فحمد الله وأثنی علیه ، وقال: بک أبدأ یا معاویۀ! لـم یشـتمنی هؤلاء ولکن‌ أنت‌ تشتمنی بغضا وعداوة وخلافا لجدی‌ رسول‌ الله صلی الله علیه وسلم ثـم التـفت إلـی الناس، وقال: أنشدکم الله إن الذی شـتمه هـؤلاء أما کان أبی، وهو أول مـن آمـن بـالله‌ وصـلی‌ إلـی القبلتین ، وأنت یا‌ معاویۀ‌ کافر تشرک بالله ؟ وکان مع أبی لواء النبی صلی الله علیه وسـلم یـوم بـدر، ولواء المشرکین مع معاویۀ؛ ثم قال: أنشدکم الله تعالی، أمـا کـان معاویۀ یکتب لجدی صـلی الله‌ علیـه‌ وسلم ، فأرسل إلیه یوما فرجع الرسول، وقال: هو یأکل . فرد إلیه الرسول ثلاث مرات، کل ذلک یقول هو یأکل فقال النبی صلی الله علیه وسلم : لا أشبع الله بطنه ، یا‌ مـعاویۀ‌! أمـا تعرف‌ ذلک مـن بطنک ؟ ثم قال: وأنشدکم الله أما تعلمون أن معاویۀ کان یقود بأبیه ، وهو علی جمل‌ ، وأخوه هذا یسـوقه ؟ فـقـال رسول الله صلی الله علیه وسلم ما‌ قال‌، وأنت‌ تعلم ذلک . هذا کله لک یا مـعاویۀ.

وأمـا أنـت یا عمرو. فقد تنازعک خمسۀ من قریش . فغلب ‌‌علیک‌ شبه الأبهم ، وهو أقلهـم حسـبا

وأسوأهم منصبا، ثم قـمت ‌ ‌وسـط قریش فقلت : إنی‌ شانیء‌ محمدا‌ بثلاثین بیتا من الشعر. فقـال النبـی صلی الله عـلیه وسـلم : اللهـم إنی لا أحسن الشعر‌. اللهم العن عمرو بـن العـاص بکـل بیـت لعنـۀ، ثـم انطلقت إلی النجاشی بـما‌ عملت وعلمت . فکذبک وردک‌ خائبا‌، فأنت عدو بنی هاشم فـی الجاهلیـۀ والإسلام. فـلا نلومک علی بغضک الآن. وأمـا أنـت یا ابن أبی معیط فکیف نلومک علی سبک لأبی، وقد جلدک أبی فـی الخمـر ثمـانین جلدة، وقتل‌ أباک صبرا بأمر جدی، وقتله جدی بأمر ربی، ولما قدمه للقتل قال: من للصبیۀ بـعدی یا محمد؟ فقال جدی: لهم النار، فلم یکن لهم عند جدی غیر النار، ولم یکن لهم عند‌ أبی‌ غیـر السـوط والسیف .

وأما أنت یا عتبۀ فکیف تعیب أحدا بالقتل ولا تعیب نفسک ، فلم لا قتلـت الـذی وجدتـه عـلـی فـراشک مضاجعا لزوجتک ؟ ثم أمسکتها بعد أن بغت .

وأما أنت‌ یا‌ أعور ثقیف ، ففی أی شیء تسب علیا؟ أفی بعده من رسول الله صلی الله علیه وسلم ، أم لحکم جائر فی رعیته فی الدنیا؟ فإن قلت فی شیء مـن ذلک کـذبت وکذبک‌ الناس‌، وإن زعمـت

أن علیا قتل عثمان فقد کذبت وکذبک الناس، وإنما مثلک کمثل بعوضۀ وقعت علی نخلۀ فقالت لها: استمسکی فإنی أرید أن أطیر. فقالت لها النخلۀ: ما علمت‌ بوقوعک‌ فـکیـف‌ یشــق علـی طیرانـک ؟ فکیف یا‌ أعور‌ ثقیف‌ یشق علینا سبک ؟ ثم نفض ثیابه وقام. فقـال لهـم معاویـۀ: ألـم أقـل لکـم لا تنتصفوا منه ، فوالله لقد أظلم علی البیت‌ حتی‌ قام‌.(همان )

 

6. «لا تری الجـاهل إلا مـفرطا أومـفرطا‌». نهج‌ البلاغه /حکمت ٧٠.

 

فهرست مـنابع

 

١. قـران .

 

٢. نـهج البلاغه .

 

٣. ابن عبد الوهاب، محمد، أصول الإیمان ج١، ص٤ ، تحقیق باسم فیصل‌ الجوابرة‌ الطبعۀ‌: الخامسۀ الناشر: وزارة الشؤون الإسلامیۀ والأوقاف والدعوة والإرشـاد - المـملکـۀ العـربیـۀ‌ السعودیۀتاریخ النشر: ١٤٢٠هـ .

 

٤. بن باز، عبد العزیز بـن عـبد الله ، الإمام محمد بن عبد الوهـاب دعوتـه وسـیرته ص ٥و٧‌، الطبعۀ‌: الثانیۀ‌ الناشر: الرئاسۀ العامۀ لإدارات البحوث العلمیۀ والإفتـاء والـدعوة والإرشـاد إدارة الطبع‌ والتـرجمۀتاریخ‌ النـشر: ١٤١١هــ .

 

٥. مجلسی - بحار الانوار، ج ٣٣، ص ١٦٥.

 

٦. طبسی ، نجم الدین ، مجله سراج منیر، پاییز ١٣٩٠، شماره‌ ٣.

 

٧. مـکارم‌ ، ناصر‌ پیام به کنگره اخلاق و معنویت تاریخ انتشار: ١٣٩١/١٠/٧

 

www.rasanews.ir‌

 

٨. تقی‌ الدین‌ أبو العباس أحمد بن عبد الحلیم بن تیمیۀ الحـرانی (المـتوفی : ٧٢٨هــ) الفتـاوی الکبری ج٣‌ ص ٤٥٠‌ تحقیق‌ محمد عبدالقادر عطا - مصطفی عبـدالقادر عطـا نـاشـر: دار الکـتب العلمیۀ، الطبعۀ الأولی ١٤٠٨هـ - ١٩٨٧م‌ .

 

٩. تقی‌ الدین أبو العباس أحمد بن عبد الحلیم بن عبد السلام بن عـبد اللهـ‌ بـن‌ أبی‌ القاسم بن محمد ابن تیمیۀ الحرانی الحنبلی الدمشقی (المتوفی : ٧٢٨هـ). جـامع المـسائل لابـن تیمیـۀ‌ ج٥‌ ص ١٤٥ تحقیق : محمد عزیر شمس إشراف: بکر بن عبد الله أبو زیدالناشر: دار‌ عالم‌ الفـوائد‌ للنـشر والتـوزیع الطبعۀ: الأولی ، ١٤٢٢ هـ .

 

١٠. عدنان ابراهیم ، خطبه نمازجمعه ، تاریخ خطبه ٢٠١١/١٢‌/٢ .

 

١١‌. - ابن ابی الحدید، شرح نهج البـلاغه ، جـلد ٥، صفحه ١٣٠.

 

١٢. تقی الدین‌ أبو‌ العباس‌ أحمد بن عبد الحلیم بن عبد السلام بـن عـبد الله بـن أبـی القاسـم بن محمد‌ ابن‌ تیمیـۀ‌ الحرانـی الحنبلـی الدمشـقی (المتـوفی: ٧٢٨هــ) اقتضـاء الصـراط

 

المـستقیم لمـخالفۀ أصحاب الجحیم ج١‌ ص ١٣٢‌ المحقق : ناصر عبد الکریم العقل الناشر:

 

دار عالم الکتب ، بیروت، لبـنان الطـبعۀ: السـابعۀ، ١٤١٩هـ - ١٩٩٩م).

 

١٣‌. ابن‌ فارس ، احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغه – ج ٤ ؛ ص٤٩٠ قم ، چاپ: اول، ١٤٠٤‌ ه.ق.

 

١٤‌. فراهیدی ، خلیل بـن احـمد، کتاب العین ، ، ج٤‌، ص: ٤٤٦‌، نشر‌ هجرت - قم ، چاپ: دوم، ١٤٠٩ ه.ق.

 

١٥. قرضاوی‌ ، یوسف‌ «الصحوه الاسلامیه بـین الجـمود و التـطرف» صص ٢٣و٢٤ دار الشـروق دوحه ١٤٢١ هجری چاپ‌ دوازدهم‌ .

 

١٦. قرضاوی ، یوسف «الصحوة الإسلامیۀ‌ بین‌ الجمود و التطرف‌» ص (٣٥‌-٤٦‌) دار الشـروق دوحـه ١٤٢١ هـجری.

 

١٧‌. ابـن‌ ابی الحدید، شرح نهج البلاغه ، جلد ٥، صفحه ١٣٠.

 

١٨. الإتلیدی ، اعلام الناس‌ بما‌ وقـع للبـرامکه ، ج١، ص٧ و ٨ و ٩.

 

١٩. فخررازی‌ ، التفسیر الکبیر، ج ٢١، ص ٢٢‌، و ابن‌ ابی الحدیـد، شـرح نهـج البلاغـه‌ ج ١، ص١٨‌ و ج ١٢، ص ١٧٩،

 

٢٠. العالم /١٣٩٣ .

 

٢١. پروفسور سید فـریدالعطاس، کـنفرانس علمی، دانشکدهی علوم‌ اجتماعی‌ دانشگاه تهران، پایگاه خبری تحلیلی‌ اشراقنیوز‌ سه‌ شـنبه ١٦ دی‌ ١٣٩٣‌ .

 

٢٢. ابـن طاووس، علی‌ بن‌ موسی، اللهوف علی قـتلی الطـفوف، ص ١٨١.

 

٢٣. ابـن تیمه ، منهاج السنه ، ج١، ص ٩ تا ٢٦‌.

 

٢٤‌. گزارش پایگـاه خـبری اویس به نقل‌ از‌ العالم ، ١٨شهریور‌، ١٣٩٣‌ .

 

٢٥‌. بیانات رهبری در دیدار‌ شرکت کنندگان در «کنگرهی جهانی جریانهای افراطی و تـکفیری از دیدگـاه علمای اسلام» ١٣٩٣/٩/٤.

 

 

جاوید منتظران | ۲۷ مرداد ۹۶ ، ۰۰:۴۸

ابن تیمیه

افراط

افراطی گری

جریان اموی

محمد بن عبدالوهاب

معاویه

وهابیت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی